مجردم و در شرف ازدواج
اصن خانومایی رو که وقتی از همسرشون خیانت میبینن به زمین و زمان فحش میدن، از موضع ضعف برخورد میکنن، گریه میکنن، گلایه میکنن، مستقیم و غیرمستقیم حتی التماس میکنن!!!! رو درک نمیکنم
بنظرم خیانت تو زندگی هایی اتفاق میفته که ریشه هاش پوسیده س
من قبل از اینکه ببینم ریشه های زندگی مشترکم پوسیده خودم میذارم میرم
و حتی خودم و اعصاب و روان و وقتمو درگیر گرفتن مهریه نمیکنم
و حتی گلایه و دعوا هم نمیکنم که چرا عاشقم نیستی
فقط میرم
حتی براش گریه نمیکنم
هیچ ابایی ندارم از اینکه مستقل و تنها زندگی کنم
یا حتی اگر بچه داشته باشم خودم تنهایی بزرگش کنم
اما برام مث جهنمه با مردی زندگی کنم که قلبا دوسم نداره و فقط ظاهری شاید برام هدیه ی روز زن بخره تا عاشق نبودن شو ماسمالی کنه
من کاملا تشخیص میدم اگر یه روز عاشقم نباشه
خودمو گول نمیزنم
و میرم