میخواستم تو خصوصی بپرسم
ولی اینجا بپرسم ازتون
شماکه ازمن بزرگترین وعاقلتر
بنظر شما چرا باید با یه همچین عذابی روبه رو میشدم
حکمتشو میفهمم دربارش فکر میکنم تصمیم میگیرم
بلند میشم مصمم میشم
به ادمهای مثل خودم دارم کمک میکنم
ولی هنوزم درد دارم هنوزم گریه دارم
نمیتونم کنار بیام
چرا باید اینجوری میشد؟
من تو زندگیم بد هیچ کسو نخواستم
سرم تو کتابو درسه همیشه
تا میتونم محبت میکنم اصلا بلد نیستم کسیو برنجونم
همیشه خدا مدنظرمه
چرا باید اینجور بشه؟
کی جواب سوال منو میتونه بده؟
قلبم دیگه طاقتشو نداره
تا کجا فرار کنم ؟