🤧😂خواب دیدم رفته بودم عروسی نمیدونم عروسی کی بود بعد من تو حیاط بودم میخواستم برم داخل خونشون جلو دره شلوغ بود یه در دیگم اونجا بود تاحالا ندیده بودمش فکر کردم در دیگه ی خونس رفتم داخلش دیدم یه خونه سفیده خیلییی بزرگ بود که همه جاش پله داشت (پله هاشم خیلییی زیاد بوده مثلن 100 پله به زیر زمین بود کنارش 100 پله به اتاق بالا) بعد میخواستم بیام بیرون دیدم یه پیرزنی با یه پسر جوونی اومد داخل پیر زنه گفت چه عجب برا امشبمونم بلخره یکی اومد(با اینکه هیچی نگفته بودن میدونستم قراره بکشنم) بعد هرکاری میکردم نمیتونستم حرف بزنم بعد پیرزنه رفت عروسی و منو اون پسره بودیم بعد نمیدونم چرا اونموقع تنها دقدقم این بود که بنظر بقیه من خوشگلم یا نه چون نمیتونستم حرف بزنم یه کاغذ از پسره گرفتم روش نوشتم یه عالمه سوال ازش پرسیده بودم فقط دوتاشو یادمه اینکه نوشته بودم بنظرت من قشنگم و یکی دیگشم این بود که چرا میخوای این کارو بکنی🤧😂😂 خیلی ناراحتم از اینکه بیدارشدم و نفهمیدم جوابش چی بود خوابم خیلی چرت و پرت بود ولی حالا بنظرتون تعبیر خوابم چیهه