درسته خیلی وقته من از یادت رفتم.
درسته شبا دیگه گریه زاری نمی کنم
درسته دیگه طاقت رنج های که بهم دادی زیادتر از حد همیشگی شده.....
اما هنوز در وجودم، در تک تک نفس هام زندگی میکنی.....
پ.ن۱ یه حسی بهم میگه طوفان بزرگی در راهه که قرار دوباره بی قرارم کنه. الان همه چی خوبه. نماز.... درس..... مطالعه بالای ۶ ساعت در روز . خونه تقریبا مرتب. و برنامه های مرتب داره دنبال میشه.....آتشی زیر خاکستر....
بگو حسم فقط به خاطر تجربه های تلخ گذشته ست. توان شکستن دوباره را ندارم حداقل در مورد نماززززززززززز کاش اتفاق بدی نیافته....
پ.ن ۲ از شدت دل تنگی انگار تو قعر جهنمم.... کدوم جهنم مرگ بار تر از نخواستن توست؟