2733
2734

سلام

وای چقدر اشفته ام

لطفا صبر کنید خیلی حالم بده متن هم تایپ شدس

من الان ۳ ساله ازدواج کردم . قبلش یه دوست پسر داشتم که واقعاااااا دوسم داشت .

ولی من نمیدونم چرا هیچ وقت نتونستم دوسش داشته باشم . مرد خوبی بود همیییشه توی لحظه های فوق العاده بد زندگیم پیشم بود .

۴ سال با هم دوست بودیم . و مثل روز برام روشن بود که خیلی دوسم داره و برای ازدواج روم حساب باز کرده.

اما نمیشد . ازدواج باهاش خیلی غیر منطقی بود و اصلااا اتفاق نمیوفتاد .

اول اینکه ، فامیل نزدیک دوماد سابقمون بود . و واقعا اطرافیان خوبی نداشت . از هم کلاه برداری میکردن ، معتاد بودن، و... . خودش و پدر و مادر و کلا خانوادش خیلی خوب بودن ولی فک‌و فامیلشون نه.


ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

🥲

ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم :)................فاجعه اونجاست که یه نفرو به همه دنیا و آدماش ترجیح میدی ، بعد همون یه نفر ساده ترین چیزها رو به تو ترجیح میده!به قول شاعر : وای بر من، تو همانی که امیدم بودی؟!
2738

دوم اینکه من هر کاری میکردم نمیتونستم دوسش داشته باشم . یه بار یه کادوی خیلی بی ارزش بهش دادم از ذوقش گریه کرد ... ولی اون همیشه برام نیم ست نقره و... میخرید

سوم اینکه پول نداشت .... کارگری میکرد ... خانوادش خیلی بی پول بودن . یه بار رفتیم خونشون و دیدم یه خونه شبیه دخمه توی پایین شهر ترین حالت تهران دارن . در حالی که من نمیگم توی ناز و نعمت ولی هیچ وقت گیر دوقرون دو هزار نبودم  و خونمون توی جای خوبه تهرانه ...

هر جوری فکر میکردم منو اون نمیتونستیم ما بشیم. خیلی سعی کردم از خودم دورش کنم به روش های مختلف اما نشد ... 

یه روزی قرار شد من برم یکی رو ببینم برای ازدواج ( همسرم رو) اون موقع چند وقتی بود با دوست پسر قبلیم  کات کرده بودم . خلاصه جریان جوری پیش رفت که من متاهل بشم . چند روز قبل عقدم بهم پیام داد که دوباره با هم دوست بشیم . مثل یه عادت بود برامون توی این ۴ سال . همیشه ام مقصر کات ها من بودم که از خودم دورش کنم ...

منم گفتم بهم پیام نده من دارم ازدواج میکنم . باورتون میشه شکسته شودن قلبشو فهمیدم؟ جوری که انگار قلب خودم شکست ...

برام یه متن بلند بالا نوشت که ایشالا خوش بخت بشی ولی سنت کمه نکن اینکارو ...

خداحافظی کردیم و خدا وکیلی خیلی مرد بود هنوزم بعد ۳ سال حتی بهم پیام نداده در حالی که شمام همونه.

سریع به دوست صمیمیم پیام داده بود که داره ازدواج میکنه؟ نزار ...

 

چند روز بعد عروسیم ، خواهر زادم رفت با باباش عروسی( خواهرم و همسرش جدا شدن ) . ازش پرسیدم عروسی کی ، گفت فلانی . رفته بود عروسی دوست پسر سابقم . نگید اعتماد به سقف داری و .... 

ولی کاااااملااااا فهمیدم انقدر حالش بد بوده رفتن براش زن گرفتن ... 

من این چند سالی که باهاش بودم از خودم خیلی ناراحت بودم به خاطر تک تک کارایی که باهاش کردم ، به خاطر تک تک وقتایی که از خودم دورش کردم ... همیشه وقتی یادش میوفتم میگم کاشکی حلالم کنه...

امشب ، یه خواب خیلی واقعی دیدم ... خیلی واقعی ...

خواب دیدم ۲ تا از دوستام که اونو میشناختن ، بهم توی واتساپ پیام دادن . دقیقا یکیشون ۶ تا اون یکی ۱۱۱ تا 

اول اونی که ۶ تا پیام داده بود رو باز کردم . نوشته بود از فلان چیز استفاده نکن . فلانی ساختتش ، چند نفر به خاطرش مردن . و یه عکس از یه اقرار نامه فرستاده بود که نوشته بود ، همش به خاطر اینکه عشقم به خاطر بی پولی ولم کرد ...

اون یکی دوستم خیلی دقیق تر گفته بود. گویا میره خلاف میکنه ، خیلی پولدار میشه بعدش دوباره خیلی فقیر میشه.

بعد با همسرم رفتیم جایی و دیدم اونم همونجا کار میکنه . وقتایی که همسرم پیشم نبود باهام خیلی مهربون رفتار میکرد ، دقیقا مثل قبل ... ولی خیلی داغون بود ، خیلی ...

توی مدتی که با هم دوست بودیم ، من هر وقت توی خواب میدیدم که حالش بده ، بهش میگفتم ، میگفت اره فلان اتفاق افتاده بود .

الانم نمیدونم چی شده که انقدر توی خواب من ، حالش بد بود . نمیخوام بهش زنگ بزنم ‌. نمیخوام به همسرم و همسر اون خیانت کنیم . خیلی آشفته حالم . انگار چیزی درونم عذاب وجدانم رو به شدت قلقلک داده . نزدیکه دیگه گریه کنم...

متعجبم چرا با وجود شوهر ی عده دلشون قنج میزنه برا دوس پسر☹

من اون موقع مجرد بودم . وقتی حتی موضوع ازدواج با همسرم شد دیگه هیچ ارتباطی با جنس مذکر به جز همسرم و خانوادم نداشتم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687