2733
2739
عنوان

وابستگی به همسر

490 بازدید | 10 پست

سلام من تقریبا سه سال خورده که ازدواج کردم وقتی مجرد بودم معیارم این بود که ازدواج با عشق داشته باشم نه از سر تفاهم و همینم شد متاسفانه عاشق شدم و مثلا منو همسرم عاشق هم بودیم که ازدواج کردیم اما بعد از ازدواج تازه چهره واقعی خودش و خانواده اش رو دیدم و با گوشت و استخونم شناختمشون . از لحاظ روحی عاطفی آزارم میده اعتماد بنفسم آورده پایین دست و بالم بسته نه میزاره برم سرکار نه تنهایی جایی برم نه پول بهم میده حتی بازار هم منو نمی بره  نمیزاره مستقل بشم منو همه جورمحتاج خودش و وابسته خودش کرده حتی تو رابطه زناشویی وقتی خودش بخواد و اگه من خواستم منو پس می‌زنه میگه خستم حوصله ندارم نیازهای مادی معنوی جنسی من هیچ براش ارزش ندارن مهم نیستند در کل تمام زندگی من شده آشپزخونه بچه داری بشور بپز وقتی خودش بخواد مهربون میشه توجه می‌کنه خیلی خودخواه و دیکتاتور شده وقتی عمل کرد مریض بود حسابی خر حمالی کردم اونم چون خرش لنگ من بود مهربون شده بود ابراز عشق میکرد تشکر میکرد که همه جوره پرستاریش کردم حالش خوب کردم بعد که خرش از پل گذشت دوباره باهام بد شد اذیتم کرد با بی توجهی بی مهری بی معرفتی .‌‌این چند روز هم مثل قبلا از مهر و محبتش خبری نبود وقتی هم من گفتم بهش یه زن نیاز داره بمحبت توجه به ابراز عشق همسرش گفتم مگه ما عاشق نشدیم ازدواج کردیم بهم گفت اونا مال دوران نامزدی بود .. خیلی دلم شکسته و الان احساس حقارت میکنم حس میکنم خیلی بی‌ارزش شدم دیگه نمی‌خوام دوسش داشته باشم نمی‌خوام وابسته اش باشم .. لطفا کمک کنید راهنمایی کنید که از این عشق احمقانه ام دست بکشم از قلبم بندازمش بیرون.. 

بالاخره فرشته آسمونی من هم به زمین اومد پسر قند عسلم به دنیا اومد..برا سلامتیش صلوات و ایت الکرسی بخونید مرسی..😍❤❤

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
وقتی باهاش زندگی میکنی چرا از قلبت بندازیش بیرون این ک دوسش داری نقطه مثبتیه ب نظرم  الآن تاپی ...

متن رو خوندی چرا بندازم بیرون ؟؟ وقتی که من دارم با اون زندگی میکنم چرا آزار روحیم میده چرا اینهمه منو حقیر و بی ارزش میکنه؟! امشب رفته پشت سرم اینستاگراممو حذف کرده چون فکر می‌کنه وقتی بهش از نیازهای عاطفی میگم و درخواست عاشقانه دارم بهم گفت اثرات اینستاس

بالاخره فرشته آسمونی من هم به زمین اومد پسر قند عسلم به دنیا اومد..برا سلامتیش صلوات و ایت الکرسی بخونید مرسی..😍❤❤
وقتی باهاش زندگی میکنی چرا از قلبت بندازیش بیرون این ک دوسش داری نقطه مثبتیه ب نظرم  الآن تاپی ...

اگه دوستش نداشتم می‌تونستم تحمل کنم مهم نبود برام ایقدر وابسته نبودم 

بالاخره فرشته آسمونی من هم به زمین اومد پسر قند عسلم به دنیا اومد..برا سلامتیش صلوات و ایت الکرسی بخونید مرسی..😍❤❤

براحتی!..خودتو دوست داشته باش!

ببین تو از اول اشتباه رفتی یعنی چی با عشق ازدواج کنم نه از سر تفاهم؟؟پس عاشق چی هم شدین یعنی چی الان اینجوری شده؟شما قبلا نمیشناختی باهم به تفاهم نرسیدین فکرر میکردین عاشقین؟؟اونی که شما میگی به هیچ وجه عشق نیست،صفحه پشت سر عشق نذار عشق مقدسه!

این احساسات فقط یجور احساسات ناشی از تحریکات هورمونی شما دوتا بود که خب هوس هم زودگذره دیگه..علت دیگشم میتونه این باشه شما یچیزاییو تو خودت حل نکرده بودی مثلا خودتو دوست نداشتی بخودت احترام نمیذاشتی متقابلا این مجوزو به طرف مقابلت دادی ..وابستگی خودش نشانه ی ضعفه شخصیتی پس شما اول باید تا همیشه رو شخصیت خودتون کار کنید و خودتونو به ارزشمندی برسونید حالا چطورش برای هرکس متفاوته البته بعضیا اینو با غرور و ساختن شخصیت کاذب اشتباه میگیرن..بهرحال تا الان توجهت رو شوهرت بود ازین ببعد رو خودت این توجهو بذار برای خودت وقت بذار تابوهاتو بشکن و خودی نشون بده..اینجوری یا شوهرت هم دوهوزاریش میفته و باهات همراه میشه یا اینکه براش گرون تموم میشه و از زندگیت میره درهرصورت فقط وقتی به ارزشمندی برسی آدمهای بی ارزش ازت رد میشن و آدمهای خودت وارد زندگیت میشن بشرطی که پافشاری نکنی و خود خوب و ارزشمندتو از زیر خاک این آدم پر از ضعف بکشی بیرون و به صلح با خودت و انسان و انسانیت برسی و احساسات منفیتو به مثبت تبدیل کنی و به شوهرت هم حس خوب بدی شاید اونم قراره تو این مسیر با تو کامل بشه و با نشون دادن ضعفهای هم به هم به عشق واقعی برسین بهرحال هردوتون باید بخواین و بخواین و بخواین ولی ولی تا از نیازمندیهاتون رد نشین نمیتونین عشق بهمین سادگیا بدست نمیاد عزیزم باید از نو خراب کنین این زندگیو بسازین چون رو هیچ و پوچ بنا شده بود داره رو سرتون خراب میشه پس بجنبید و منفعل نباشید عشقو خلق کنین و رنگ بپاشین به زندگیتون و اگه یروزی همو پذیرفتید پس پذیرید که میتونید ورای اون هم پذیرای هم باشید و منتظر نباشید اون یکاری کنه چون همین انتظار از بقیه خودش نیازمندی شما رو میرسونه و به گدا که چیزی نمیدن باید مدام بی هیچ گاردی هردو رو خودتون کار کنید حس خوب داشته باشید با کنار زدن افکار منفی و به عشقتون باور داشته باشید تا اینبار بهتر و با پذیرفتن هم عاشق هم باشید نه به منفعت هم صرفا اگه هم قراره با هم باشید و همو کامل کنید این جریانو یه تلنگر بپندارین و هم رو درک کنید و اگر نمیکنید همو به هم بفهمونید چون طرف مقابلتون علم غیب نداره البته بعد ازینکه به عشق فردی رسیدید عاشق هم هم میتونید بشید نه فعلا..با آرزوی موفقیت💐💐

2738

اتفاقا از ظن من اون آقا بیشتر وابسته ست و از همین جهت میل به این داره که برای نگه داشتن شما در این احوال ازین ترفند استفاده کنه!در واقع برای اغنای اعتماد به نفس نداشته اش عزت نفس شمارو نشانه رفته

آن خط سوم منم...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز