کسی تا حالا از تحقیق ازدواج رد شده

دوست داری بیا خصوصی باهم صحبت بکنیم

بهتر. مگه نمیخواستی خلاص شی از دستش

واجب شد رضا یه بارم واسه مادرش خودکشی کن تا راضی بشه چه بدبختیه این رضا ای خدا 

ولی خواهر یه چیزی ادم نامردم زیاده که بد کسی رو به ناحق بگه

بیخیال خواهر خودتو بسپار دست خدا یکلام اگه قسمت هم باشین به هم میرسین وظیفه رضاهست که تلاش کن 

بگو رضادوستت چندسال همسایه مون چ بدی ازمن وخانواده م دیدن 

شما دی ماهیا چرا اینجورین؟ تا تقی به توقی میخوره طرفو بلاک میکنین؟بدبخت ببین با اونهمه خوبی و موقعیت عالی عاشق کی شده چجور داره خودشو ازار میده...دهنش سرویس شده رسما

خب از رضا میپرسیدی چه بدی ازت دیده طرف و گفته که فاطمه دختر بدیه؟با پسر دیدنت؟از حجابت ایراد گرفتن؟یا حالا یبار حوصله نداشتی جواب سلام طرفو سرسری دادی که اینجوری گفتن؟

بعدشم بگو یکی دیگه رو بفرستن واسه تحقیق شاید مامانش راضی نیست این بهونه رو اورده....یه راه دیگه هم اینه که از بقیه همسایه ها تحقیق کنن شاید اون همسایه باهاتون دشمنی داره یا حسادت میکنه بهتون....

بشین با مامانت یا اگه با باباتم راحتی با هردوشون ح بزن بهسون بگو اون بنده خدا کار بدی نکرده خواسته تا امیدواری پیش نیومده خیالش راحت باشه که طرفش اوکیه نه اینکه بیاد خواستگاری حرفاتنو بزنید امیدوار بشید خدای نکرده بره از چهارنفر از خدا بیخبر تحقیق کنه و بعد پشیمون سه و دختر و پسر بخوره تو ذوقشون.از نظر منطقی کار درست رو اون کرده نه اینایی که اول میرن خواستگاری بعد تحقیق.اون به سلیقه ی پسرش از ی طرف مطمعن بوده و پیش خودش گفته لابد پسرم پسندیده و اون میخواد با دختره زندگی کنه نه من....اگه واقن رضا رو دوس داری بخاطرش تلاس کن و بجنگ اگرم ن که انقد اذیتش نکن گناه داره ...دوست صمیمیه مت هم دی ماهیه و طرفشو خییییییییلییییییی اذیت کرد و پسره چن بار بخاطرش خوکشی کرد و اخرشم خسته شد و دوستمو نفرین کرد رف .بعدش دوستم عاشق ی پسری شد ک پسزه همین کاراییی که دوستم با پسر قبلیه میکرد این پسره با دوستم کرد ....ینی جوری شد ککه این دوستم که خیلی فک میکرد پرفکته و هیچ پسری بهش ن نمیگه جوری ازین پسره ضربخ خورد ک نفهمید از کجا خورده....اینا گفتم ک تو حواستو جمه کنی چوب خدا صدا نداره.از حرفایی که زدم ناراحت نشو عزیزم فقط از سر خیر خواهی بود

چی بگم از ی طرف میگم کار خوبی میکنی اگه واقعا نمیخوایش از ی طرفم حالشو تجربه کردم خیلی سختی میکشه بنده خدا بخاطر اینکه عاشقته...بخوام بگم باهاش بشین ح بزنم میدونم ک هر چی بگی و هر بهونه لی بیاری بی فایدس از خدا میخوام بهترینا رو برای هر دوتون رقم بزنه...ی چیز دیه نذر کن و از خدا بخواه که اگه به صلاحه خودش همه چیو جور کنه و اگه به صلاح نیس بهم برسین مهرتونو از دل هم برداره خییییییلیییییی اثر گذاره این راه و حتما خدا بهترینو براتون رقم میزنه ....

از یه طرف خودکشی میکنه. از یه طرف میگه نگی جنوب گرمه من نمیتونم بیام.!!! انگار تو اصرار کردی بری جنوب!! بعدم که میگه مادرم اینجوری گفته. اگر بخواد دلتو به دست بیاره نباید اینو میگفت باید مادرشو راضی میکرد. به نظرم خیلی فکر کن و مشورت کن. حتی اگر صد بار خودکشی کنه مطمئن بشو که آدم حسابیه بعد برو تو زندگی.