خواب دیدم و دارم به این باور میرسم که واقعا دارم میمیرم

نمیدونم انقد دکتر رفتم دیگه از دکتر رفتن دلسرد شدم دیگه روم نمیشه به شوهرم بگم بریم دکتر تا میگم آخ همه میگن هیچیت نیس الکی آخ و ناله نکن من رو ببینی حالم رو باورت نمیشه انقدر سرزنشم کردن سر این حالم که دیگه بعضی روزا حتی اگه داشته باشم بمیرم صدام درنمیاد وایمیسم با هر توانی تو تنمه به زندگیم میرسم ولی سختمه کم اوردم

ممنونم  

اینجا نوشتم که دردل کرده باشم شاید خالی شم و حالم بهتر شه دوباره جون بگیرم واسه مبارزه وگرنه قصد ندارم انرژی منفی بگم و تو این اوضاع بد منم ساز منفی باشم

آره عزیزم میدونم ولی خب کم میارم و وقتی هیچ تشخیصی نداری هیچکس انگار باورشم نمیشه تو مشکل داری اگر یه روز حالت بد باشه نمیتونی استعلاجی بگیری و این فشارا داره اذیتم میکنه وقتی مشکلت رو بدونی همراه و همدل هم بیشتر داری ولی امان از وقتی که بگن از اعصابته یا روحیه این دفعه اطرافیان به جای همراهی و همدلی سرزنشتم میکنن و تنها میشی و این خیلی سخته

میدونم ولی وقتی پام رو کلاج ماشین کار نمیکنه وقتی دستم از درد فلج شده نمیتونم ظرفام رو بشورم وقتی از دل درد سرکار دارم به خودم میپیچم و مجبورم جواب ارباب رجوع هم بدم وقتی پاهام همراهم نیس ولی مجبورم پاشم بدوم اینور اونور اینا غصه خوردن و منفی نگری نیس اینا چاره جویی و استیصاله باور کن اصلا وقت برای غصه خوردن ندارم بعضی روزا وقت برای حرف زدن با دیگران ندارم دلمم نمیاد اونا هم خودشون بیشمار مشکل دارن ولی دارم کم کم به جایی میرسم که از پس کارام برنمیام درد من اینه مشکل من اینه

چندین بار ام آر آی و نوار عصب عضله هم دادم مرسی عزیزم همین که همراهیم کردی ممنونتم