ما یجا زندگی میکنیم من ۱۳سالم بود که شوهر کردم و خونم جدا نیس باهم بودیم و از همون اولش با پوشش من رفتار امد من تلفنای من مناسبتا با همممه چی کار داشتن و هرکاری میکردم شوهرمو پر میکردن و یه هفته دعوا داشتیم الان ۴ساله باهمیم و من بخوام با شوهرم بیرون برم باید ب پدرشوهرم بگم برم!!! چندروز پیشم تولدم بود (ما تو روستا هستیم) با شوهرم میخاستیم بریم شهر که پدرشوهرم میگف نمیخاد تو بری منم ب چپم گرفتمو رفتم.....
هستین بقیشو بگم؟
بگو
لایک لطفا
اری
بگو
لایک
اگه بگی هستیم اما اگه طولش بدی پریدیم
با شوهرم داشتن حساب کتاب میکردن درمورد اینکه پولتو کجا خرج کردی!!! بعد صداشون خیلی بالا گرفتو گف خرج کردم عروس اوردم که کارای خونرو بکنه شام ناهار بزاره ن اینکه بره تو اتاقش بخوابه بره بیرون تولد بگیره عکساشو استوری کنه مایه ابروریزیه من باشه
تاحالا چیزی نگفته بودم و دلم خیلی خیلی پر بود
هر کاری کردی بعدش کل فامیل شوهر رو بلاک کن
مقصر شوهرت
بیاین یه چایی بخوریم تا بقیشو میگه🤭
خواهرشوهرام خیلی ازادن و عکساشونو پر کردن تو اینستا
منم دیگه قاطی کردم رفتم گفتم هروقت دخترات عکس نزاشتن منم نمیزارم ب تو چ ربطی داره من کجا میرم کجا میام ب شوهرم ربط دارع عکس استوری کردنم جایی رفتنم و گف اتفاقا بمن ربط داره غلط میکنی بزاری صدای دوتامونم خیلی بالا گرفتو گفتم شام ناهار میخوای کنیز بیار بزارع من کنیز خونت نیستم میگف وظیفته باید بکنی گفتم زنت هس بزارع
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
40 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
