سلام دوستان، قضیه اینه که دختر جاری اخریم 5 سالشه و بیش فعاله به شدت رفتاراش خشنه و با بچه ها نمیسازه دختر منم 6 سالشه و فوق العاده آروم و مظلومه، از سه سالگی که مهد میره تا به حال با هیچ کس دعواش نشده و اصلا زدن بلد نیست، حالا مشکل من اینه تو هر کدام از مهمانی های خانواده ی همسرم دختر جاریم به بلایی سر دخترم میاره، من و همسرم تمام مدت حواسمون هست اما آخر سر یه جایی بچه رو میزنه، طوری که ما تصمیم گرفتیم مهمانی های خانواده ی همسرم دخترم رو نبریم، تا اینکه چند شب پیش مادر همسرم پارک دعوتمون کرد بچه ها رفتن بازی کنن، پسرم هم باهاشون بود تا مواظب خواهرش باشه، نمیدونم یه دفعه کجا دختر جاریم بچم رو گیر آورد که محکم زده بود تو صورتش و کنار چشمش رو چنگ زده، به خدا الان که تعریف میکنم هم میخوام بمیرم از ناراحتی من بچم رو آروم کردم، جاریم شرمنده بود اما خب کار خاصی هم نکرد، دلم نیومد به جاریم چیزی بگم اون شب معده درد شدید داشت گفتم گناه داره، اما واقعا دارم سر این قضیه اذیت میشم فکر کنید به خاطر بچه ی شیطون اون دختر من هیچ مهمونی نیست و میزارمش خونه ی مامانم، جای من باشید چیکار میکنید؟؟؟؟ به جاریم غیر مستقیم روانشناس کودک معرفی کردیم به خاطر خودش، چون بی خوابی ها و اذیتای بچش خودش رو هم خسته کرده اما اهمیت ندادن