ببین گناه داره بگم ولی گوش کن
نه اون مادرروپسرش...
نه اون پسر به مادرش.... اصلا به زبون نمیارم
ولی اینو میگم
که اون مادر برای اینکه به تو حرص بده و تورو ازچشم بندازه امدا امدا امدا اون کارا رومیکنه.کاراش غیرعاادیه.طبیعی نیست.هدفشم بهت گفتم چیه.خدااا کمکت کنه فقط.مادرشوهرت به شدددت به توحسادت میکنه
استاتر فقط حفظ ظاهرکن آتونده دستش رگ خوابشو بگیر دستت میشه تغییرش داد
بعضی وقتا تو جمعشون خیلی احساس غریبگی میکنم و دلم میگیره.پدرشوهرم و مادرشوهرم تنها این پسرو دارن.وقتی جمعیم پدرشوهرم اینقد مادرشوهرمو لوس میکنه و مادرشوهرم ب پسرش عشوه می‌ریزه، ک انگار همشون دارن واس من نمایش بازی میکنن و منم تماشاگرم باید لذب ببرم.پسرشم واس اینکه مامانش پیش من ضایه نشه با ناراحت نشه همش تعریف میکنه و بهش میگم یا تعریف نکن یا از منم تعریف کن.میگه پیش بابام نمیتونم ک خجالت میکشم چی بگم پیش بابام بگم عجب هیکلی داری؟!مامانمم قصدش همینه ک ازش تعریف کنم خب نکنم ضایه میشه.
شوهرم خیلی پسر خوبیها.ولی خب من میگم بعضی وقتا بزار ناراحت بشه چون کارش درست نیست
چون پدرشوهرت هم جوون هست.قبل از اینکه حتی شما عروسش بشی قطعا تصمیم گرفته خیلی به چشم بیاد که شوهرش از شما حتی نتونه تعریف کنه و چون شما رعایت میکنی ایشون داره میتازونه.اما رفتار ایشون مشکل داره و کم کم خودش خسته میشه.وقتی ببینه شما بی تفاوتی.بی خیال باش و غصه نخور.بلاخره خسته میشه.و تا حالا هم همه چیز رو رو کرده و دیگه چیزی برای نمایش نداره.
بعضی وقتا تو جمعشون خیلی احساس غریبگی میکنم و دلم میگیره.پدرشوهرم و مادرشوهرم تنها این پسرو دارن.وقتی جمعیم پدرشوهرم اینقد مادرشوهرمو لوس میکنه و مادرشوهرم ب پسرش عشوه می‌ریزه، ک انگار همشون دارن واس من نمایش بازی میکنن و منم تماشاگرم باید لذب ببرم.پسرشم واس اینکه مامانش پیش من ضایه نشه با ناراحت نشه همش تعریف میکنه و بهش میگم یا تعریف نکن یا از منم تعریف کن.میگه پیش بابام نمیتونم ک خجالت میکشم چی بگم پیش بابام بگم عجب هیکلی داری؟!مامانمم قصدش همینه ک ازش تعریف کنم خب نکنم ضایه میشه.
شوهرم خیلی پسر خوبیها.ولی خب من میگم بعضی وقتا بزار ناراحت بشه چون کارش درست نیست
به نظر منم رو شوهرت کار کن وقتی مامانش خیلی عشوه در میاره جمع رو ترک کنه.شوهرت خیلی مهربونه و دوست نداره مادرش رو ناراحت کنه.اما شوهر من و برادر شوهرام کار های مامانشون رو که میدیدن تذکر میدادن و یا ازش دور میشدن خودش درست شد...رو شوهرت کار کن تا دست و پای مامانش رو جمع کنه.بگو حرکاتش سبک هست.من اگه جایی با مامانت باشم خجالت مبکشم...شوهرت کلا خالت خجالت به خودش بگیره وقتی ایشون کارهای جلف میکنه.کم کم شاید درست بشه.
مادرشوهر منم از زنای دیگ تعریف میکرد
بی تفاوت شدم دیدم تاثیری نداره
به شوهرم گوشزد کردم تا یجوری به گوشش برسونه حالا چه از زبون خودش چه از طرف من
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
