2737
2739

شوهرم عاشقم شد ازدواج کردیم خونم بالای خونه مادرشوهرمه

بعد ازدواج متوجه تفاوت فرهنگی خانواده ها شدم وضع مالی هر دو در یه حده اما فرهنگشون فرق میکنه مثلاً دنبال جادو جنبل هستن و من هیچوقت اینو تو دوره آشنایی و تحقیقات نفهمیدم

بعد ۵ سال تازه فهمیدم درآمد پدرشوهر از راه های غیرقانونی و خلافه

خیلی آزارمون دادن هیچ کاری برام نکردن به عنوان عروس اما به زور منو مجبور به انجام وظایفی میکنند

بارها شوهرمو از مغازه و خونه بیرون کرد پدرم بهش روحیه داد من پشتش وایستادم 

ورشکست شد بابام بهش پول قرض داد من پای نداریش وایستادم

بچم به دنیا اومد یه هدیه براش نخرید حالا هر شب میاد بچمو میبره میگه بچه ی منه،بچم ۲۰ روزشه مریضه ریفلاکس شدید داره،میگم کلاه سرش کن میگه بهاره بزار هوا بخوره

به مشاور گفتم میگه شوهرت باید حرف بزنه باید مدیریت کنه

دیشب سر همین بحثمون شد گفتم من اینجوری نمیتونم زندگی کنم بچه گناه داره من مادرم هنوز جای بخیه هام خوب نشده انقد حرصم میدین


بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

2728

خودتم با بچه برو پایین همین اول کاری بگو خواب بد دیدم تنهاش نمیذارم مرحله اول تنها بردن رو کنسل کن مرحله دوم کمتر برو و بیا ولی در کل مراقب باش از اون ور بوم نیفتی اونام قطعا نوه شونو دوست دارن

بهش گفتم چه مردی هستی نمیتونی حریم خونتو حفظ کنی سر و صدا شد مامان باباش اومدن بالا هرچی گفتن سر چی دعواتون شد چیزی نگفتیم یهو این شروع کرد به گفتن من مات و مبهوت موندم

گفت از اول اشتباه کردم باهاش ازدواج کردم زن زندگی نیست

طلاقش میدم اونا هم میگفتن به خاطر بچه طلاق نده بچه نداشتی طلاق میدادی

میگفت یک ساله دارم صبر و سکوت میکنم این پررو تر میشه

من اصن موندم چی بگم

فقط بهش گفتم چرا به خودت و من و این بچه ظلم کردی یک سال

خب میگفتی برو

من که آدمی نبودم به زور خونت بمونم


2738

فاصله بگیر از خانواده شوهرت برید یجای دور در این باره صحبت کن باهاش اگر پول ندارید هم با قرض و وام اینا برید. پدر مادر منم این مشکل داشتند و اومدیم ی شهر دیگ خیلی مشکلات حل شد. هرچند مستاجر شدیم با اینکه خونه داشتیم 

آره راس میگه 

مشکلاتت زیاده ولی اونقدی نیس که بگی زندگیم به بن بست رسیده

شوهرت باید یکم همت کنه 

سعی کنید ازون خونه برید به خانوادش وابسته نباشید وقتی ازشون دورید خب دخالتا کمتره و درنهایت حرف مشاور درسته

همسرتون هرجا مشکلی دید باید به خانوادش تذکر بده 

😒اگه بی ادب و بی منطقی ریپ نزن لطفا😒 😐خطاب به آدم مورد علاقه‌ام: میخوام بهت بگم اصلا مهم نیست که چقدر از هم دوریم، تو واسه منی و منم واسه تو.M🥺❤️

باید جدا بشین.مستقل شین خیلی از مشکلاتتون حل میشه.بچه ۲۰روزه رو کجا میبره؟ده دقیقه به ده دقیقه شیر میخواد که.البته عزیزم زیاد نپوشونش.این قسمتش حق با مادرشوهرته.زیاد لباس تن کنی فردا باد از کنارش بگدره مریض میشه

خودش پیش من از خانوادش بد میگفت بهم میگفت چندسال دیگه یه خونه میگیریم از اینجا میریم دیشب باباش گفت اگه مشکل ماییم خونتونو بفروشید برید جای دیگه 

میگه نه ابن از اول میدونست خونه من اینجاست چشمش کور تحمل کنه

وای تا حالا اینطوری دعوامون نشده بود

من فقط با دهن باز بهش میگفتم بسه انقدر چرت و پرت نگو یکم فکر کن حرف بزن فردا پشیمون نشی

عزیزم بابای تازه هست ولی آخه بچه ای که چهل روزش هم نشده نازکه چرا حرف گوش نمیکنه حرص نخور بچت شیرت میخوره عصبی میشه اون وقت تبدیل میشه به ی بچه بدآروم باهاش صحبت کن یا بگو مامانی مامان بزرگی دعواش کنه تا بفهمه کارش خطرناکه بگو بترسوننش

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز