دوسال پیش با دوست صمیمی شوهرم و دوست دخترش که الان همسرش شده رفتیم شمال ' اینو بگم این خانوم یکی از دوستان خوبم شده ۰ خانومی خوش اندام و بلند و خوشگل '
خب؟
خوووو
بعد این خانوم وضعیت مالی خوب خونه و ماشین و ۰۰۰۰ برعکس دوست شوهرم پسری تازه از سربازی اومد و بیکاره و بی پول
منتظریم
زندگی داره به ما لبخنــــــــــــــــــــــــــــــــد میزنه
با دوستامون یه گروه داریم حدود ۱۵ نفر میشم همه آزاد بگو بخند ' شوهر دوستم اما همیشه به این بدبخت گیر میداد چرا این شلوار پوشیدی ' چرا با فلانی خندید و دعوا و ۰۰۰۰
خووووووووووووب
همیشه برام عجیب بود که چرا دوستم هیچی نمیشه و همیشه جلوی شوهر موشه با وجود همه مشکلاتی که شوهر داره هیچی نمیگه و زبونشه کوتاه و سوال برای من و شوهرم پیش اومده بود که شاید آتوی از دوستم داره
دلبندم اول همه رو بنویس بعد تاپیک بزن فدای صفحه کیبوردت...
ایخداااااااا کشتی مارو بگو دیگه
دیشب اومده بودن خونمون من ازش پسرم آخه چرا کوتاه میای ' چرا اجازه میدی خانواده همسرت بهت بی احترامی کنند
کاش همه رو تو پست اولت مینوشتی و اینهمه طولانیش نمیکردی
بگووووووووووووووووووووو دیگههههههههههههههههههههههههههههه 
میخواد هیجانیش کنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
