خیلی سخته گفتنش.در حق یه زن بدترین ظلم کردم.و تمام فکرم اینه که ازش حلالیت بطلبم.ولی آدم بداخلاق و مغروری هس ممکن نیست بتونم باهاش روبرو شم.
در حق خودمم یبار بزرگترین ظلم کردم.خودمو نجات دادم.ولی فکرم همیشه آزرده هس.
من دختر سرکش و شادی بودم باد تمام مشکلات.ولی خیلی وقته از گناه توبه کردم.دیگه نیستم اون آدم سابق.و نخواهمم شد.
از اون دنیا ترسیدم.وقتی که خدا منو به ارزوهام ریوند با تمام بدیهام سرم به سنگ خورد چندسال پیش