مامانمو میگم مثلا شب تا دیروقت برق اتاقم روشن باشه صدام میزنه میاد اتاق یا ی خوراکی رو بهونه میکنه میاد ببینه چه خبره اه انگار من بچم..
دلم میخواد مستقل بشم تنها زندگی کنم خیلی خوبه
از جواب پس دادن بیزارم
اینجا تا یکم دپ میشی همش میان سوال پیچت میکنن اه
شمام این مشکلاتو دارین؟
خیلی خسته ام واقعا از دست کاراشون من دیگ بچه نیستم ک همش میخوان مثل بچه از زیر زبونم حرف بکشن..
نمیدونم چرا هیچکی ب من ب چشم اینک دیگ بزرگ شدم و از عهده کارام بر میام نگاه نمیکنه.. این از خانوادم اون از پسرعمم.. 😞