تئوری پنجره شکسته:
این تئوری برای خود داستانی دارد، داستانی که مشابهش را در جامعه خودمان و حتی در زندگی خودمان میتوانیم پیدا کنیم.
داستان اینگونه بود كه درحدود سی سال پیش در نیویورك جرم به شدت افزایش پیدا کرده بود. از دزدی و قتل بگیر تا باجگیری در ایستگاهها و در داخل قطارها که امری روزمره و عادی بود.
خرابکاری اراذلواوباش شهری به نهایت رسیده بود، آنها پنجرههای ساختمانها را میشکستند و آنجا را به مخروبه تبدیل میکردند از همه بدتر طرحهای درهموبرهمی بود که بر تمام دیوارها شهر به چشم میخورد.
تا آنکه دو جرمشناس ،تئوری پنجره شکسته را مطرح کردند.اگر در یک ساختمان یک پنجره شکسته باشد و برای مدت طولانی تعمیر نشود، احتمال اینکه دیگران به آن آسیب بیشتری بزنند بیشتر است و بزودی تمام پنجره ها شکسته خواهد شد و آن ملک به ویرانه ای مبدل می شود. چرا؟
چون یک پنجره شکسته این احساس را منتقل میکند که این ملک بیسر و صاحب است یا صاحبش برایش ارزشی قائل نیست و دیگران به راحتی به خود اجازه صدمه رساندن بیشتر را می دهند.
این تئوری را بعدها به شکل دیگری از ترامپ شنیدم که میگفت که در تجارت املاک اگر یک چراغ ساختمان بسوزد چیز مهمی به نظر نمیرسد ولی اگر سریعاً تعویض و درست شود نشان از آن دارد که صاحبملک برای ملکش ارزش بسیاری قائل است و دیگران کمتر اجازه دستدرازی به ملک را میدهند.
همین را در سطح شهر خودمان می تونیم ببینیم.
راهحلی که پلیس نیویورک اتخاذ کرد در کمال تعجب بسیار مؤثر بود. انها هر پنجرهای را که میشکست بهسرعت تعمیر میکردند و نشان میدادند که برای ملک ارزش قائل هستند و این ملک صاحب و صاحبخانهای دارد که مراقب آن است و تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدادند پنجره شکستهای بر جا بماند و در کمال تعجب جرمهای بزرگتر هم کاهش پیدا کرد چون این ندا را به خرابکاران میداد که ما جدی و مصمم هستیم
حالا بیایید به سطح خیلی خیلی کوچکتری از زندگی ما
همین تئوری را میبینید، اگر یک تکه کاغذ روی میز نگهدارید کمتر از سه ماه دیگر میز شما تبدیل به زبالهدانی خواهد شد.
اگر قطعهای از ماشین شما ایراد دارد و نسبت به رفع آن اقدام نمیکنید کمتر از سه سال دیگر ماشین شما به یک قراضه تبدیل خواهد شد..
و در نهایت
اگر هر آشفتگی را در سریعترین زمان ممکن به حالت اول برنگردانید احتمال اینکه به معضلی عظیم تبدیل شود وجود دارد.
پنجره های شکسته زندگی ما کجاست؟