دلم می خواد داد بزنم و به قول ...وایسا دنیا می خوام پیاده شم بابا مگه زوره ......... اگه به خاطر این دوفرشته کوچولو های معصوم نبود خودمو معطل این دنیا نمی کردم قربونشون برم .....
این وبلاکو تازه ثبت کردم نمی خوام کسی جاشو بدونه هیچکس فقط و فقط خودم تا هر چی تو دلمه توی اون بریزم و خالی بشم .می ترسم خودم هم مثل کلاغه اخرش جای وبلاکم گم کنم .
نمی دونم چرا بعضی ادما زود جوگیر میشن و خودشونو گم می کنن امروز اومدم خونه تا بلللللللللللللللللللللللللللللله با عموی جون جونیش بساط دارن و ادای ادمای فهمیده و روشن فکر در میاره و چن بیت شعر که به زور حفظ کرده داره تحویل عمو جان می دهد و عموی گرامی هم متقابلا .
یکی نیس به ابن عموی گرام بگه این موجود کله خراب که جولوت سبز شده کافیه به حرفو ناخواسته وارونه بگی یکی نه هزارتا به همه جای اقا برمی خوره و با چنان واژگان لطیفی گوشتو نوازش می کنه که سرمست می شوی از شنیدنشان .بله
ناراحتیم از این نیست که با عموهههههههه .... بلکه از اینه که تازه دارم ذاتش رو می بینم نمی دونم چرا قبلا متوجه کمالاتش نشدم بس که من خنگم