بچه ها دختر جاری خاله م با یه ادم پولدار ازدواج کرده خونواده ش خیلی معمولی بود باباش اعتیاد داشت زندگیشون داشت ازهم میپاشید خلاصه ترک کردوخداروشکر واقعا بابت هرادم معتادی ک ترک میکنه ولی خیلی زندگی معمولی رو به پایینی داشتن الان چندسالی میشه ازدواج کرده و یه دختر دوسال و نیمه هم داره شوهرش پولداره یه خونه خوشگل تو تهران داره سوناتا دارن همیشه هم در حال تفریح و مسافرت و خرید و رستوران و تولد های انچنانی و... عیدم رفته بودن کیش از اونجا هم رفتن انتالیا هنوز نیومدن هرروز استوری میزاره وقتی نگاه میکنم واقعا غبطه میخورم میگم خوش ب حالش واقعا شوهر پولدار داشتن چقدر خوبه واقعا حس میکنم چقدر بهشون خوش میگذره و اینا تاچند ساعت حالم گرفته میشه میگم مگه ما چیمون کمتر بود ک نتونستیم اینطوری زندگی کنیم
من عاشق شوهرمم خیلییییی دوسش دارم حتی اگه پولدارترینم بیاد بازم انتخابم شوهرمه اما میگم کاش ماهم میتونستیم ی مسافرت بریم ی تفریح اصلا تا شمال بریم دلم برا دریا لک زده از روز اول زندگی مشکل مالی داشتم روز به روزم کمتر نمیشه بیشترم میشه واقعا دیگ از این هم نداشتن خسته شدم