ما واحدمون از خونواده شوهرم جداس و طبقه بالای خونشون میشینیم از اول عروسیم تا الان که دوسال میگذره همش میریم پایین پیششون غذا میخوریم ولی من مدتیه که قصد داشتم خوردو خوراکمونو ازشون جداکنیم با همسرم هم خیلی صحبت کردم اولش خیلی مخالفت میکرد ولی بعد راضی شد خورد و خوراک برام بیاره و جنسای مورد نیاز خونه رو گرفت و الان نزدیک ده روزه من بالا غذا میپزم ولی متاسفانه خودش میره پایین غذا میخوره و من همش تنها غذامو میخورم،خودش میگه من از خونوادم جدا نمیشم نمیدونم باید چکارکنم دلم اندازه یه دنیا گرفته هر دم و دقیقه بغضم میگیره و گریه میکنم دست خودم نیس خیلی حساس و شکننده شدم بنظرتون چکارباید بکنم آخ خدا چرا آخه