ما زندگیمون رو از صفر شروع کردیم. اجاره نشینی توی خونه ی 70 متری .اما شوهرم خدارو شکر زود کار و بارش گرفت و تونستیم همون خونه رو بخریم. منم طلاهامو فروختم. وام گرفتیم.و مامانم هم حدود 1/3 پول خونه رو داد.بعد شوهرم بازم کارش بهر شد و تونستیم بریم یه جای بزرگتر.تابستون باهم بحثمون شد و من بهش گفتم وقتی مامان من 1/3 پول خونه رو می ده باید این خونه به نام منم باشه. شوهرم بهم گفت تو مادی هستی. بحث تموم شد و من عذر خواهی کردم. گذشت و گذشت. تا امروز که فهمیدم کار و بار شوهر بنده همچنان رو به بهبوده. فهمیدم توی یک پروژه شریک شده وتونسته یک ماشین خارجی بخره... من دیگه هیچی نگفتم که این یکی رو دیگه به اسم من کن. چون دلم نمی خواست به من انگ مادی بودن بزنه. اما خب اگه من مادی ام و اون نیست، چرا اصلا به فکرش نمی رسه که منم تو این زندگی تلاش کردم؟