2733
2739
عنوان

خاطره زایمان طبیعی

9219 بازدید | 68 پست

سلام بچه ها...

انشالله همتون خوب باشید.

تجربه ی زایمان طبیعی خودمه گفتم شاید کمک کننده باشه، در عین صداقت مینویسم براتون 😃 (از قبل نوشتم آمادس، نمیچکونم😂)


هفته ۳۵ رفتم معاینه ی لگنی که ببینیم مناسب زایمان طبیعی هست یا نه... دکتر معاینه کرد و گفت دهانه ی رحمت خیلی نرمه و لگنت هم عالی ، سعی کن تا ۳۶ هفته استراحت کنی دردت نگیره که بچه به دنیا اومد دستگاه لازم نباشه . معاینه لگن هم اصلااااا دردناک نبود به هیچ عنوان...

شد ۳۶ هفته خبری نشد... ۳۷ هفته نشد... ۳۸ رفتم پیش پیش دکتر معاینه کرد ۲ سانت باز شده بودم ، یه کوچولو تحریک کرد درد حد یه آخ درد داشت... گفت برو تا فردا پس فردا زایمان میکنی... 😐 اومدم شد ۳۹ هفته خبری نشد...😐 دوباره رفتم پیشش گف ۳ سانتی بازم تحریک کرد گفت برو بپر بپر کن صد در صد تا فردا زایمان میکنی 😐 شدم ۴۰ هفته 😐 رفتم پیشش گف ۴ سانتی فردا برو بستری شو 😂 گفتم میشه امشب برم ؟ گف نه شب کاری نمیکنن خسته میشی... بازم معاینه کرد که یه تحریکی هم بکنه...

این تحریک دردامو شروع کرد اومدم خونه کیک پختم موهامو سشوار کردم ، وسایلامو اماده کردم ، تا شب که دردام منظم شد و هر ۵ دیقه یبار میگرفت... ترسیدم رفتم بیمارستان که اشتباه کردم 😐 ولی خب فاصله دردام کم بود و خیلی ترسیدم ، رفتم اونجا مامایی که شیفت بود معاینه کرد گف ۴ سانتی ...یعنی اون انقباضا اصلا تاثیر نداشتن ... گف برو خونه فردا بیا که از پذیرش گفتن شوهرم فرم بستری پر کرده و نمیشه برم....گفتن برو تو اتاق و استراحت کن تا فردا... رفتم شب ، تنها ، انقباضا از یه طرف خواب از یه طرف ... حوصلم سر رفته بود یکم میخوابیدم پا میشدم میرفتم میچرخیدم یکم ورزش میکردم... تا ۶ صب اومدن معاینه گفتن فرقی نکردی... نا امید شدم بعد یه نیم ساعت یه ماما دیگه اومد تو سر خود معاینم کرد وحشتناک صدام درومد که با صدای من ماما ی خودم پرید تو اتاق گف چیکار میکنی این مریض منه ... اونم گف میخوام کیسه ابشو پاره کنم که نذاشت گفت دکترش گفته تا ساعت ۸ صبر کنیم...

ماما ساعت ۸ اومد معاینه کرد گف بازم پیشرفتی نداشتی باید سرم فشار شروع کنیم ... کابوس من... 😑

ساعت ۹:۳۰ سرم فشار رو آوردن وصل کردن من دردام شروع شد مثل درد پریودی شدید... شوهرم کمرم رو ماساژ میداد اروم میشدم... کل ترسم این بود که سرم فشار بزنن و باز نشم و اخرش ببرنم سزارین... که دقیق یادم نیست چقد بعدش اومدن معاینم کردن گفتن ۵ سانت شدی و کیسه ابمو پاره کردن .... پاره شدن کیسه آب همانا بیشتر شدن دردا همانا 😐 دیگه آخ آخم شروع شده بود که آوردن بی دردیمو وصل کردن و خوابیدم... فقط یادمه وسطاش بلند میشدم میگفتم من هنوز یه ذره درد دارمااااا .... دوباره میخوابیدم 😂

بعد فقط شنیدم که دارن میگن اره ده سانت فول شده قطعش کنین زور بزنه... قطع کردن... من بیدار شدم دیدم دکترم هنوز نیست استرس گرفتم....


ماماعه خودم رفت بیرون پی دکترم رو بگیره... همون مامایی که گفتم تو معاینه اذیتم کرد دوباره اومد سراغم وایساد بالا سرم گف زودباش زور بزن گفتم نمیتونم ... میگف باید زور بزنی منم گفتم تا دکترم نیاد زور نمیزنم... گفت دکترتم بیاد همین رو میگه گفتم باشه بذار بیاد 😂


که تو همین حین دکترم پیداش شد و دعواش کرد تو به مریض من چیکار داری... بعد اومد نگام کرد گف این اصلا تو مرحله زور زدن نیست...چرا داری خستش میکنی... مرض داری؟؟؟ که خانوم پاشد رفت...


من تو این مرحله واقعا خسته شده بودم ... دیگه توان نداشتم... دکترم اومد پیشم یکم دلداریم داد ، یکم خرما و ابمیوه داد... گفت بلند شو بریم بشین تو توالت فرنگی... خواستم از تخت بیام پایین یه فشاری بهم اومد... که دکترم گف رو همون زمین حالت دسشویی رفتن بشین و یکم زور بزن ... همین کارم کردم بعدش رفتم نشستم رو توالت فرنگی ، شوهرم با دوش از جلو رو شکمم اب گرم میگرفت ، دکترمم از پشت ... یه ۵ دیقه تو همون حالت بودم و دکترم میگف اروم اروم به خودت فشار بیار بچه کامل بیاد پایین....


بعدش گفتم دیگه خستم نمیتونم... گف پاشو بریم رو تخت...


دراز کشیدم نگاه کرد گف افرین زورای خوبی زدی سر بچه کاملا معلومه... که به شوهرمم نشون داد...😂


گف هرموقع حس کردی اماده ی زور زدنی بگو شروع کنیم... که ازش پرسیدم چندتا زور لازمه 😂 گف مونده به خودت... هرچی بهتر زور بزنی زودتر میاد... ازش پرسیدم برش رو کی میزنید؟ گف زود نمیزنم نمیخوام زیاد پارگی داشته باشی


گفتم پس باشه شروع کنیم... که با فشار ها زور زدم... ۲ تای اولی رو بلد نبودم بعد زور زدن داد میزدم... ولی ۳مین زور رو که زدم دکترم گف این درسته...و بعدش ۲ زور دیگه زدم و بچه ساعت ۱۱ اومد😃یعنی تقریبا یک و نیم ساعته زایمان کردم


اینم بگم مرحله زور زدن درد نداره فشاره ، و توان میخواد... و منی که از شب قبل تو بیمارستان خسته شده بودم واقعا توان نداشتم و اذیت شدم... انگار با خستگی تمام داشتم به خودم فشار میاوردم...و اینکه تا جایی که میتونید سعی کنید داد نزنید، همونطور که قبلا هم شنیدید زود به بیمارستان رفتن اشتباهه...


دردارو هم که تا ۵ سانت فهمیدم که یه چیزی در حد پریود بود ولی اون یک سانتی که با امپول فشار و پارگی کیسه اب همراه بود دردناک تر از انقباض های خودم بود.... و مطمئنا اگه بقیه اش رو بی دردی نداشتم تحملش خییییلییییی سخت تر بود... پس سعی کنید تا منتظر بمونید دردا خودشون شروع بشن با سرم فشار خیلی دردناک تره... هرچند سریع پیش میره


بخیه هامم اصلا اذیت نکرد چون از دکترم پرسیدم چنتا بخیه میزنید گف دونه ای نمیزنم نمیدونم چنتا میشه زیبایی میزنم... برشمم دست که میزدم نهایتا یک سانت اینا بود...که یه هفته بعدش کاملا خوب خوب شد البته من تا ۱۲،۱۳ روز اصلا روشون ننشستم تا دکتر معاینه کرد و گفت خوبه بعدش راحت بودم


برای اینم که بخیه و برش کم تر باشه حتما حتما حتما کگل و ماساژ پرینه بدین... من برا ماساژ تنبلی میکردم ولی کگل رو نه و خب موثر هم بود


شکمم همون رو بستم ، چون بعد زایمان شکم یهو خالی میشه یکم دل درد هست که با بستن شکم اصلا متوجهش نمیشی


کلا از زایمانم خیلی راضی بودم و انشالله بعدی رو هم بتونم طبیعی بیارم و انشالله همگی به سلامتی زایمان کنید


امیدوارم به دردتون بخوره... و ممنون میشم اگه شما هم تجربه ای ، توصیه ای دارید بنویسید که استفاده کنیم ❤️


ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

وای من سره پسر اولم انقد خونریزی داشتم رحممو نیخواستن دربیارن اما دومی رفتم بیمارستان شخصی هیچی نفهمیدم زایمان طبیعی بدون درد انجام دادم اکسیژن خواب اور رو دهانم بود دهانه رحم ۳ سانت باز شده بود دردو تو خواب و بیداری کم حس میکردم تا کیسه ابم پاره شد بردنم واسه زایمان..

ممنون از تعریفت بانو خدا جفتتونو حفظ کنه.. اما من دیگه بچه نمیارم به هیچ عنوان

کار خوبو خدا میکنه ک با هیچکی حرف نمیزنه!💜💔
2738

خداروشکر که زایمان خوبی داشتی و استانه ی دردات سبک بوده. چون دوست من که طبیعی بود وقتی یک سانت بود فقط درداش به حدی وحشتناک بود که بهش که تلفن زدم فقط گریه میکرد  و زایمان وحشتناک سختی داشت  انشاله که بچه ت همیشه سلامت باشه 

خانومای مهربون کاربر قدمی هستم سال ۹۶ این کاربری جدیدمه قبلی ترکید لطفا برای سلامتی کوچولوی تو دلم و اینکه سلامت دنیا بیاد  و انیکه همه منتظرا دامنشون سبز بشه یه صلوات مهمونم کنید🙏🏻❤️
واااای خیلی سخته

میدونی... حرف درسته 😃 دقیقا سخته... دردش اصلا زیاد نیست... فقط خسته کنندس که اونم من حس میکنم زود رفتنم باعثش شد... اگه به حرف دکترم گوش کرده بودم اون خستگی هم نمیومد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  16 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  18 ساعت پیش
توسط   eli99y  |  3 ساعت پیش