با اینکه با خودم عهد کرده بودم دیگه هی اینستا نچرخم و مستقیم برم مطب ولی امروز کارای رجایی رو دیدم به دلم نشست خوبیش اینه که همه بینی ها مثل هم نیستن هر کسی با توجه به چهرش
عزیزم شما از ۱۲ ساعت قبل عمل روزه آب و غذا خواهی بود. لذا معده‌تون خالیه و چیزی نیس که بالا آوردنش حالتون رو بهم بزنه... ولی وقتی داخل اتاق عمل هستی از داخل حلقت خون و خونابه میره توی معده... ولی بالا بیاری اونا خارج میشه و چون مواد غذایی توی معدت نیس اونجوری سنگین و حال‌بهم‌زن نخواهد بود...
من خودم فکرمیکردم بالا اوردن به بخیه فشار بیاره... ولی وقتی این اتفاق افتاد دیدم نه تنها فشار نیورد بلکه خیلی هم سبک شدم چون مواد آلوده سریع از بدنم خارج شد...
درباره دکتر خالقی اطلاعات دارید ؟
سلام من ۷شهریور یش دکتر مظفری عمل کردم
عزیزم مهمترین موضوع این هست که تا شب عمل روحیه‌ات رو مثبت و بالا حفظ کنی... کار سختیه...
من اونشب تمام تلاشمو کردم که روحیه خوبی داشته باشم ولی بازم چون با اون اتفاق ناگوار برای سحر عزیز همزمان افتاد یکم برام سخت بود... (که روحش در این ایام شاد باشد🌷)
مهمترین پیشنهادی که براتون دارم این هست که اونشب رو تنها در منزل نباشید، سعی کنید اگر میتونید بروید مهمونی، یا بروید بیرون و تفریح...
تلاش کنید که با عزیزانتون بهتون خوش بگذره...
روز قبل عمل یک گود بای پارتی برای بینی قدیمی‌تون بگیرید... نمیدونم چجوری، با پختن غذای موردعلاقه‌تون، با بیرون رفتن، مهمونی رفتن یا مهمون داشتن، شیرینی پختن، .... (هرکاری که براتون لذت‌بخشه)
اخبار مثبت بخونید و سعی کنید با دیدن عکس بینی‌های بعد از عمل دکترتون صورت زیبای خودتون رو بعد از عمل تجسم کنید... به عاقبت خوبش فکر کنید و به آرزوها و ایده‌ال‌هایی که در مورد بینی‌تون دوست دارید...
حتی چیزایی که دوس دارید رو تجسم کنید و روی کاغذ برای دکترتون بنویسید... مثلا دوس دارم دماغم قوس خفیف داشته باشه؛ یا نیمه فانتزی باشه و یا.......
حتی عکس دماغهایی که دوس دارید رو تماشا کنید و جدا کنید و به دکتر نشون بدید...
من تاثیر این طرز نگاه رو در روز عمل دیدم. دختری بود که او هم با من عمل داشت. مادرش میگفت دخترم تا ۳ صبح با دوستاش مهمونی بوده و ۷ صبح هم وقت عملش بود! ریلکسسسسسسسسسس
رفت اتاق عمل و برگشت بدون ذره‌ای ورم ناجور و بدون کبودی زیاد!
ولی من ورم داشتم شدید، دکتر به مادرم گفته بود دختر شما از شدت اضطراب قلبش شدیدتر میزد و خونریزی‌اش بیشتر بود، لذا ورم و کبودی‌اش هم بیشتر خواهد شد....
در کل که زیاد هم ورم و کبودی مهم نیس؛ میگذره، کما اینکه من از روز چهارم یکدفعه ورمم خوابید...
هست ولی کمتر شده...
اما الان که از موضوع فاصله می‌گیرم، می‌بینم چقدر زیادی بزرگش کردم... هیچی نبوده بابا... میری اتاق عمل میخوابی میای بیرون میبینی تموم شد!!!!!😊
خلاصه حتی الامکان تیک ایت ایزی😁☝️
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
