خانما یه دقیقه بیاید... من شوهرمو خیلی دوست دارم اونم همینطور امروز هم سالگرد ازدواجمونه و من از ساعت پنج صبح نشستم کلی شیرینی پختم و تا شب برنامه داشتم میخواستم شام مجلسی درست کنم الانم شوهرم رفته برام کادو گرفته .. اما حالم خیلی بده اصلا خوشحال نشدم خیلی پکر و افسرده شدم اصلا دوست ندارم ازش چیزی کادو بگیرم یه لبخند زورکی زدم تشکر کردم ولی اصلا داغون شدم .. نمیدونم چرا اینجوری ام دوست دارم گریه کنم