بچه ها بیاین بگین برا مادرشوهرتون چب مبکنبن شما؟؟وقتی میرین خونشون کار مبکنبن
من میرم اونجا ظرف میشورم مادرشوهرم یکم کمر درد داره حالا شوهرم میگه بریم یه روز غذا درست کن براشون ماهم اونجا بخوریم هم دوس دارم هم زورم میاد
شما هم ابنجورین که کاری که میکنین براشون از شوهرتونم انتظار داربن کاری کنه برا مامان باباتون
من خیلی رفتم تو ذبن فاز بیاین بگین چی کنم
حس میکنم برا غریبه راحتتر کار میکنم تا اونا
خب برو چه اشکالی داره
من کلا آدم حسابشون نمیکنم و خیلی هم راحتمکمرش درد میکنه خب بکنه
اگه متقابل باشه اشکال نداره وگرنه بدعادت میشه
میگه زودتر بریم شام رو تو درست کن چون مامانش کمر درد داره
منطقیه اشکالش چیه
من انتظار ندارم اگه برا خانوادش خودم کاری میکنم یا خودش کاری میکنه حتمی هم برا خانواده من بکنه
هر وقت لازم باشه برا خانوادم‌کاری که لازمه میکنم گرو‌کشی نداره که
برو چه عیبی داره
مادرشوهر من انقد تنبله ک ی جارو نمیزنه خونشو.. هیچکاری نداره. فقط میخوره و میخوابه جلو تلویزیون. رو فرش پر آشغاله همیشه خدا دستشویی و روشورش چرک، همه جا پر خاک و آشغال.. نهایت سالی دو سه بار مجبوری دعوت میکنه ک اونم ب من زنگ نمیزنه معمولا..ب شوهرم میگه. من فقط ظرفای خودمو میشورم ک بار اضافه نباشم
برو عزیزم خوبی بی جواب نمیمونه به خاطر شوهرت برو فکر کن مادر خودته ول کن حرفهای بعضی عروسای نی نی سایت رو انگار دشمن خونی شونه اگه آدمهای خوبی ن حتما برو
من اگه شوهرم بگه برای مادرم اینکاروکن اون کاروکن زورم میادولی قبل اینکه بهم بگه خودم کمکشون میشم البته اگه حالشوداشته باشم
منم مادرشوهرم سنش بالاس
تو شستن ظرفا و جمع کردن و چیدن سفره کمک میکنم
اگرم حال نداشته باشم یا بچم اذیت کنه شوهرم به مامانش کمک میکنه
چون سنش بالاس نمیتونه
ولی غذا خودش میپزه
یا بعضی وقتا خونه خودم غذا میپزم میریم پیشش تنهاس
اونجا هیچوقت غذا نپختم
مادر شوهر من از اون ادم هایی که اگر کاری براش میکنی فکر میکنه وظیفت بوده. اصلا نه احترام میفهمه نه محبت. ترجیح میدم کاری نکنم. در حد همون ظرف ها را شستن فقط هم قابلمه ها
نمیدونم حس میکنم خودم با خودم درگیرم چرا حس میکنم خودمو کوچیک میکنم اگه برم حس میکنن کلفتشونم میدونم حسم غلطع ولی همچین حس بیخودی دارم
