2733
2734
عنوان

جشن سیسمونی

99 بازدید | 3 پست

من از حدود پنج ماهگی که شروع کردم‌خرید سیسمونی همش مامانم‌ میگفت خاله هات دوست دارن سیسمونی رو ببینن منم‌ هر دفعه میگفتم نه چون نه میخوام کسی رو به زحمت بندازم نه خودم حوصله این جشنای از مد رفته رو دارم و حالا تو این گرونی نمیخوام باعث دردسر کسی بشم…

گذشت و ما کم کم که سیسمونی رو تکمیل میکردیم مامانم مدام میگفت خاله ها پیگیری میکنن و منم بهشون گفتم نه، خودش دوست نداره و زیر بار نمیره…، خلاصه من حس کردم خود مامانم دوست داره که خواهراش بیان ببینن چون اونا همشون این مراسم برای دختراشون گرفته بودن تا اینکه اوکی دادم گفتم اگر خیلی دوست دارن و اصرار دارن خب بگو‌ بیان…

ادامه در تاپیک

مامانمم از قبل اینکه من اوکی بدم گفته بود بخوان بیان من همه وسایل پذیرایی میگیرم آماده میکنم تو کاریت نباشه… خلاصه من که اوکی دادم از حدود یک ماه قبل چندین بار مامانم با من هماهنگ‌کرد که چی بگیرم برای پذیرایی و چی نگیرم‌خلاصه برنامه ریزی کرد…

منم‌ فکر میکردم‌چون‌ این‌جشن به اصرار گرفته حالا خودشم میخواد خرجشو بده دیگه ( واقعا هم‌اینطوری به نظر میرسید) 

تا اینکه یه هفته مونده به جشن شوهرم گفت هر خرجی مامانت کرده بگو‌ من پولشو حساب کنم

منم با غرور گفتم نه بابا خودشون میخوان بگیرن

شوهرم گفت نه زشته بگو‌ حساب کنم منم گفتم حالا بزار برگزار بشه میگم‌ حساب کتاب کنن…

تا اینکه شب قبل مراسم من رو حساب حرف شوهرم به مامانم گفتم که … گفته هر خرجی شده بگین ما حساب کنیم

مامانمم نه گذاشت نه برداشت بدون هیچ تعارفی گفت باشه بهت میگم چقدر خرج شده…. یعنی من گوشام سووت کشید تا چند ثانیه نمیشنیدم‌ چی میگه حالم خیلی بد شد خیلی ناراحت شدم… یه بهونه اوردم زود گوشی قطع کردم

فرداش هم قبل مراسم همش با داداشم صحبت میکردن که فلان چیز انقد شده اونو انقد خریدم‌چقد همه چی گرون شده و فلان… منم دیدم‌انگار دارن غیر مستقیم حالی من میکنن که چقدر خرج‌ شده رفتم‌ قلم کاغذ اوردم گفتم بنویسین چقدر برای این مراسم‌ خرج شده که چیزی از قلم نیفته تا حساب کنیم باهم… 

و دوباره بدون‌هیچ‌ تعارفی نوشتن و قرار شد من براشون واریز کنم…

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

من خیلی ناراحت شدم نمیدونم‌ حق باهامه یا نه 

شاید بعضی ها بگن مهمون خونه تو‌ بوده خودتم باید خرجشو بدی 

اره درسته ولی در صورتی که من خودم بخوام مهمونی بگیرم نه اینکه به زور مجبور بشم

تو‌ این شرایط بد اقتصادی ما همش داریم به پول بیمارستان و زایمان و خرجای بعدی بچه فکر میکنیم و همین خرجای کوچیک هم برای ما سنگین شده… شاید الان این پول برای مامانم‌ اینا چیزی نباشه ولی برای ما که یه مقدار از سبسمونی هم خودمون خریدیم و کلی خرج دکتر هر ماه باید بدیم و … زباد باشه

البته خدا روزی رسونه ولی خیلی ناراحتم از این حرکت خانوادم… جلو شوهرم که ضایع شدم‌ اعصابمم خورد شد سر یه چیز بیخود

2728
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز