2752
2734
عنوان

طرز برخورد

| مشاهده متن کامل بحث + 470 بازدید | 47 پست
دخترک مهربون نه کتک نزن خیلی خیلی غرورش میشکنه دعواهامون مطمئن باشید بزرگ بشن یادشون میره یادشونم بمونه میخندن به جیغا دعواهامون اما کتک همیشه یادشون میمونه و رنج میکشن
مریم من خودم آخره عذاب وجدانای دنیام اصلا اولش عذاب وجدان بودم کم کم دست و پا در آوردم آدمیزاد شدم اما الان مدتیه فکرامو تو این زمینه کنترل کردم خیلی راحت ترم با بچه ها آخه عذاب وجدانی که بیشتر عصبیم میکرد سر خودشون خالی میکردم به چه درد میخوره

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

به خدا شیلان جون پسرم تا ۳ سالگی آقا بود۰۰۰۰اصن یعنی من کم کم میگفنم دومی رو بیارم دیگه ولی از ۳ سالگی کلا ازین رو به اون رو شده۰۰۰دیگه من پشت دستمو داغ کردم همین یکی واسه هفت پشتم بسه!!!
...
شیلان بذار امید بیشتری بهت بدم هرچی بزرگتر بشن رو مخ بازیاشونم بزرگتر میشه نگرانیها هم هم بیشتر آمـــــــــــــا تو هم عاشقتر وابستگی واقعیشون(نه فقط برای رفع نیاز اولیه مثل تشنگی گرسنگی) بهت بیشتر و لذتش هزاااااااار برابر
شری پسرای من الان تو 6 سالگی هستن دلم برای اون روزاشون اینقدر تنگ شده که نگو آسفالتمون میکردن یکیشون یک مدت اعتیاد هل دادن کالسکه گرفته بود باور کن آرتروز گرفتم با اون هیکل تپلیش گیر میداد منو بغل کن من دسته های کالسکمو بگیرم هل بدم ساعتها دور خونه اینطوری به شادی زیست کنیم
دیگه به یه چیزی که گیر میده تا هفت جدت رو نیاره جلو چشمت دس بردار نیست چند روز پیش رفته بودیم ختم۰پسرم گیر داد برام کتاب بخون ۰۰همه جا کتابشو میبره ۰۰کتابشم شعر بود هی گفتم عزبرم الان نمیشه بریم بیرون برات میخونم ۰گفت الا و بلا بایو بخونی!خلاصه منم شروع کردم خوندنه شعر براش۰۰آروم میخوندم کسی نشنوه بعد که تموم شد شروع کرد با صدای بلند شعر خودندنهی میگفتم مهدی جون مامانی آرومتر!!منو میزد و میگفت نه میخونم!!۰خلاصه اعصابو روانه منه بیچاره رو به هم ریخت۰۰
...
چقدر مامان خوبی هستی سالی. من تحمل ندارم اخه با این شکم گنده چجوری به ساز آقا برقصم.شبا هم که اصلا دوست نداره بخوابه.امشب یک ساعت و نیم توی تخت دراز کشیده بود دائم سگ پرستارش رو صدا می زد!!!
مامان جوجو ؛ نونو ؛ * ؛ جوجیت( 33+6)
اما یک چیزی بچه ها در عین دادن امنیت و ابراز عشق بدون حالت تهدید و یا صدای بلند بهشون قانون روبط رو خیلی جدی و محکم گوشزد کنید مثلا وقتی دست بلند میکنن دستشون رو بگیرید و بگید تو اصلا اصلا اجازه نداری دست روی مامانی بلند کنی و یا حتی جیغ بزنی سر مامان و کوتاه هم نیایید یعنی نه اینکه یکبار بگید یکبار نگید تحت هر شرایطی دست بلند کرد گوشزد بشه حتی هرازگاهی بگید خیلی دوست دارم اما اصلا بهت اجازه دست درازی و زدن مامان رو نمیدم همسرتون هم همراهی کنه محکم بگید اما تلخ و دعوایی نگید
شری پولت میدم بیا این جمله اولت رو جلوی مامانم تکرار کن نه بابا منم مخصوصا اولا خیلی عصبی میشدم و رفتارای مزخرف هم خیلی داشتم فقط اما اینو فهمیدم و به خودم قبولوندم نباید هی بشینم فکر کنم من بدترییییییییییین مامان دنیام جز بار انرژی منفی چیزی عایدم نمیشد همش میگم من شاید بدترین آدمه دنیا باشم اما مطمئنم هییییییییییییچ کس تو دنیا اندازه من عاشقشون نیست و اندازه من تحملشون رو نداره راستی فسقلیهای منم دوقلو ان ها
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز