من پدر شوهرم یکماه پیش فوت کرده این هفته چهلمش
برادرشوهر بزرگمع دستش خالیه
اون دومی ام که کلا بیخیال آدمه هیچ کسم آدم حسابش نمیکنه
شوهر من از همه کوچیک تره تمام هزینه مراسم پدرشوهرم و شوهرم من داده مراسم پدرشوهرمم خیلی خیلی شلوغ بود
و اینکه تا دو هفته بعد مرگ پدرشوهرم تمام خواهرشوهرام خونه ما بودن میگفتن نمیریم خونه بابامون خاطره هاش اذیت میکنه و همشم این چن وقت مهمون داشتیم که همش خونه ما بودن
حالا هفته پیش جاریم با خرما و میوه امده آره این هفته میریم سر مزار من وسیله میارم
حالا مادرشوهرم هر کی میاد هی میگه که ارع این وسیله ها این هفته رو زهرا خریده آورده