2737
2739

کیا با پدراشون راحتن؟؟؟؟

ینی راااحت خواستشون رو مطرح میکنن 

راحت راجب موضوعی باهاش حرف میزنن؟؟؟



اصلا با پدرم راحت نیستم یعنی بودما خیلییی زیا م بودم ولی بخاطر یه مسئله ای رابطه و حرفام باهاش در حد سلام و احوال پرسی شده و این ب شددددت شده دردسر واسم

چون الان باید باهاش حرف بزنم و راضیش کنم برای ازدواجم 

ولی اصلا نمیتونم یعنی فکرش هم برام سخته 

راهنماییم کنید 

بگید چیکار کنم 

پیشنهاد بدین 

بنظرتون بنویسم حرفامو؟؟؟ 

پووووووف 

توروخدا کمکم کنیدددددددددد

من راحتم خیلی  سعی کن رودر رو بش حرفاتو بزنی  

ســر یــکــ دوراهــےپُــرشــَکــ اشتــباه پیچیــدمــ جــاده زیبــا بــود دریــا بــود و درخــت ابــر...بـاران....همــہ خنــدان مثــل زیبــایـے تـابستــان آنـچــہ میــدیـدم رویــا بـــود مــن چــہ میــدانستـــم انتــهایـش اشــک اســت و بیــابـانــے ســرد...مــن چــہ میــدانستــم از غـم وتـلخــے درد من بــہ انتــهاے اشتبــاه خــود رسیــده ام مــن بــہ انتــهاے خــود رسیــده ام  مـن در آنچــہ کــہ شــما چــپ رفتیــد اشتبــاه کــردم و راســت پیچیــدم....🐰کاش کودکی هم المثنی داشت...
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



به نظرم کم کم سعی کن رابطتودوباره مثل قبل کنی اگه نشدلااقل یه خرده بهترکن تابتونی این مسئله روراحت تربگی اگه مادرت همراهه ازش کمک بخواه

کاربرها یادم نمی مونه نمی دونم قبلا باهاتون خوب بودم یا بد!!
2731
2740
به نظرم کم کم سعی کن رابطتودوباره مثل قبل کنی اگه نشدلااقل یه خرده بهترکن تابتونی این مسئله روراحت ت ...

الان چهار ماهه درگیرم 

همش پاپیش میزارن پدرم مخالفت میکنه 

خیلییی سعی کردم باهاش حرف بزنم ینی زدما در حد گفتن ملاک های خودم و تایید خواستگارم 

بیشتر از این نمیتونم واقعا خیلیییی سختمه😔

وااای چیشدددد بعدش؟؟؟ راضی شد؟

آره راضی شد 

ولی تا سالها اون نامه رو نکه داشت که اگه یه وقت جا بزنم به روم بیاره 


منم تا تهش رفتم خیلی سختی کشیدم اوایل زندگیم ولی ما نزدم چون خودم انتخابش کرده بودم

درآرزوی ضریح حسن بن علی🖤

من خیلیییی راحتم. رفیقمه. خدا حفظش کنه. خودش اینجوری دوست داره. یادمه به کتاب خوندن علاقه داشتم و کتاباشو میخوندم بعضی وقتا معرفی میکرد چه کتابی بخونم. خواستگار برام میومد و دختر احساسی بودم. به۱۷_ ۱۸ سال که رسیدم کتابای عاشقانه بهم معرفی میکرد بخونم.‌ راجع به همه چیز، حتی چیزای شخصی ، مشکلات، کدوم پسر چه حرفی زده و همه چیز باهاش حرف میزدم. بنظرم پدر و مادر ناراحت نمیشن باهاشون صمیمی باشی اگه خودت معذبی براش بنویس. ولی بنظرم هیچی مثل رودررو حرف زدن نیست

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
الان چهار ماهه درگیرم  همش پاپیش میزارن پدرم مخالفت میکنه  خیلییی سعی کردم باهاش حرف بزن ...

به نظرم ازیه مشاورخوب کمک بخواه واینکه دلیل مخالفت بابات منطقیه؟

کاربرها یادم نمی مونه نمی دونم قبلا باهاتون خوب بودم یا بد!!
روز پدر یه جشن کوچلو واسش بگیرین میونتون خوب شه بعد اروم اروم سربحث و باز کن بهش بگو.....   ...

 جشن و کادو رو که داریم 

ولی خب ای هفته باز میخان بیان خواستگاری باید زودتر دست ب کار شم راضیش  کنم 

این بار n ام هست ک میان و هر بار تحقیر شدن خیلی استررررس دارم واقعا😔

به نظرم ازیه مشاورخوب کمک بخواه واینکه دلیل مخالفت بابات منطقیه؟

من تو تاپیک قبلیم شرایط خواستگارم رو نوشتم 

سنمم کم نیس 

بابام میدونه پسره تکمیلهههه ولی باز میگ نه 

دلیل خاصیم نداره بخدا

من خیلیییی راحتم. رفیقمه. خدا حفظش کنه. خودش اینجوری دوست داره. یادمه به کتاب خوندن علاقه داشتم و کت ...

الهی که خدا پدرو مادرت رو برات حفظ کنه و سایشون بالا سرت باشه عزیزم💕

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687