2733
2734
عنوان

مادرشوهرم روانیم کرده. دیگه کم آوردم😔😢

| مشاهده متن کامل بحث + 3280 بازدید | 121 پست

کل فامیل از دست مادرش مینالن. خواهر و برادرای مادر شوهرم ازش راضی نیستن. اونوقت نمیدونم چیکار کرده که پدر شوهرم و شوهرم میمیرن براش. من بگم مرخصی بگیر برای فلان کار میگه نمیدن. ولی مامانش یگه مرخصی بگیر برو واسه من یه کیلو میوه بخر. شده استعفا میده ولی میاد و بله قربان گوی مادرشه

خدا جونم مرسی بابت همه چی.  
مادرم ربطی به تحقیرای شوهرم نداره. بیچاره خونمون بود دعوامون شده بود مثلا خواست نزاره من کتک بخورم. ...

تو به شوهرت میگی قید مادرت بزن اونم به تو میگه. هردوتاتون درتلاشید مادراتون نگه دارید مادر اونیکی حذف کنید


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

آره اگه شوهرم رو نده اونم پررو نمیشه. به خدا من نمیگه به مادرش بی حرمتی کنه. ولی طوری باشه که اونم ب ...

توام با سیاست باش جلو شوهرت ازش تعریف کن اون جلو شوهرت از تو بد نمیگه و زیر زیرکی کار خودشو میکنه ولی تو داری رو بازی میکنی معلومه که شوهرت طرف مادرشو میگیره

این نیز بگذرد...                                   
با خودت چند چندی؟ اصلا خودتم نمیدونی چی میخوای. شوهرت نیست با مادرت وقت بگذرون وقتی شوهرت اومد بچسب ...

نه عزیزم میگم دو رویی میکنه. این منو میسوزونه. وقتایی که نیست غریبه ام واس خانوادش. ولی وقتی شوهرم میاد همش خونمونه منم کفری میشم دیگه. میگم یا کلا نیا. یا هم همیشه بیا. با این دو روییش شوهرم بدی هاشو باور نمیکنه 

خدا جونم مرسی بابت همه چی.  
2728
من دکتر بهم.نگفته  ازمایش بدم .سیوپنج سالمه دوساله اقدامم پریودم نامنظمه.شما شرایط پریودت چطوره ...

من تا پارسال عالی بود همه چی ..امسال کم شده حجم پریود روزهاش کم شذع

توام با سیاست باش جلو شوهرت ازش تعریف کن اون جلو شوهرت از تو بد نمیگه و زیر زیرکی کار خودشو میکنه ول ...

نه اونم میگه به شوهرم. مثلا اگه تو یه مقازه ببینتم اونم فقط یه بار. به شوهرم میگه زنت همیشه خدا بیرونه. اینطرفا هم یکم بیرون رفتن زیادی خوب نیس. 

خدا جونم مرسی بابت همه چی.  
تو اون یه ماهی که شوهرم نیست. مامانم مسئولیت منو بچم رو دوششه. ما خونه امون نزدیک مادر و پدر هامونه ...

با این اوضاع شوهرت اینجوریه چرا بچه آوردی اونم دو تا منم 3 ساله ازدواج کردم ولی بچه ندارم چجوری آخه اون بچه گناه داره 

تنها تر از سکوتم 
تو به شوهرت میگی قید مادرت بزن اونم به تو میگه. هردوتاتون درتلاشید مادراتون نگه دارید مادر اونیکی حذ ...

نه نه. من میگم زیادی نرو. ماهی یه هفته خونس و بیشتر وقتا پیش مادرشه تقریبا هر روز. بعد شکایت کردنی میگه تو چرا وقتی من سرکارم میری خونه مامانت. خب من کارم پیش مادرم گیره. نرم نمیشه خریدم دکتر هام. همش با مامانمه. با این حال وقتی اون خونس تو اون یه هفته یه بار میرم خونه مامانم. ولی اون...

خدا جونم مرسی بابت همه چی.  
2738
من تا پارسال عالی بود همه چی ..امسال کم شده حجم پریود روزهاش کم شذع

اها پس ربط داره ب پریود .ولی دور از جون اگه ی روز دکتر بهم بگه دیگه بچه دار نمیشم.حقیقتو قبول میکنم .خودمونیم چ تاجی ب سر پدر مادرمون زدیم.ب قول مادرم ی بچه رو وقتی دنیا بیاری هر چقدم زندگیش خوب باشه باز عذاب جان دادنو داره پس ی بچه ی بیگناهو وارد این دنیای فانی وبی ارزش نکنی بهتره.خودمون چ خیری از دنیا دیدیم ک بچه ببینه

چون طلاق نمیتونم بگیرم. پس حداقل دو تا بچه داشته باشم که باهاشون تو خونه ای که از شوهر خیری نمیبینم ...

با این طرز فکری که داری مشخصه مقصر اول و آخر خودتی. 

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
به خدا خسته شدم حریفشون نمیشم. همش میگه مامانم. میگم مامانم یه ماه یه ماه میری و نیستی خیلی زحمتمونو ...

عریزم چرا اجازه میدی مادرت همه کارهای که مربوط به مادرش رو انجام بده ...کار های مامانت به چشمشون نمیاد چون حس میکنم وظیفه اس ...اینسری هر چی خواستی به مادرت نگو به شوهرت زنگ بزن بگو به مادرش بگه چند بار این کار رو بکن میفهمن..واقعا فاز مادرشوهر ها چیه اگه واقعا دوست ندارن پسرشون ازشون جدا بشه بیخود میکنن زن میگره براش...وای مخم سوت کشید ...

با خودت چند چندی؟ اصلا خودتم نمیدونی چی میخوای. شوهرت نیست با مادرت وقت بگذرون وقتی شوهرت اومد بچسب ...

عزیزم مثل آدم نمیاد که. میاد واسه دخالت. مثلا یه کاری داره. اونوقتا زیاد محبت میکنه تا شوهرم کارشو راه بندازه کارش که راه افتاد دیگه میشن غریبه. واسه دیدن پسرش نمیاد. میاد که پسرش ازش ناراحت نشه و اگه خواست پشت من بد بگه شوهرمم بله بله بگه

خدا جونم مرسی بابت همه چی.  

عزیزم من فقط ی سوال از شما دارم خواستی جواب بده خواستی هم نده میشه بگی با وجود اینکه شرایط رو میدونستی رو چ حسابی باز بچه دار شدی؟!!!!!فقط خواهشا نگو ناخواسته بود!

خدایا عاشقتم ...میدونم ک میدونی😍خدایا خودت مراقب همسرم پسرم و توراهیم ک ی دخمل نازه باش😘
با این اوضاع شوهرت اینجوریه چرا بچه آوردی اونم دو تا منم 3 ساله ازدواج کردم ولی بچه ندارم چجوری آخه ...

جالبه که می گه زحمت بچه هام رو دوش مامانمه 

آدم این تاپیکا رو می خونه می خواد سرشو بکوبه تو دیوار

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
تا دیر نشده قطع رابطه کن من ۱۴ ساللل نشستمم هیچی نگفتممم الان رابطمو قطع کردم

منم دوسدارم قطع کنم سریع میگن قیافه نگیر کلاس نزار...

 ❤روبه خدا بسپار. برای حاجت خودتون و من صلوات میفرستید🙃🌼
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز