اینایی فکرمیکنی پدرت مخالف بوده اصلا قابل مقایسه بامشکلاتی که پیش رو داری نیست اولین سختی بزرگت دوری ازخانوادته وقتی حس میکنی دیگه پشت نداری کاری من کردم ازشون دورشدم و خیلی خیلی پشیمونم توهمه چی تنهابوذم داشتم میمردم. بعدیش اینه که شوهرت ازاین موضوع سواستفاده میکنه. وقتی تودوران دوستی اینقدر دعواوبحث زندگی بدتره
اولش مردا برای بدست اوردنت از این باج ها خیلی میدن مهم زمانی که کار از کار گذشته باشه اونوقت باید ببینی این مرد چطوریه اگه بد بود اونوقت پل های پشت سرت که خراب شدن که برات جواب گو نخواهد بود باید یه عمر بسوزی و بسوزی دلیل مخالفت پدر و برادرت چیه فقط بخاطر اینکه پشت بابات حرفید یا ... من خودم اگه کسی بد خانواده ام رو بگه عمر دلم باهاش صاف بشه
این تویی که تصمیم میگیری عزیزم من دلم میخواد تجربهام بگم دیگران استفاده کنن. منو شوهرم برای هم میمردیم شوهرم خودکشی کرد برای من. اما دوری از خانواده بد دهنی شوهرم نمیتونه خودش کنترل کنه اصلا . احترام نگه نداشتنش . اینا مشکلات خیلی بدیه. مثلا وقتی مریض میشی زایمان میکنی یاهرمشکلی دوست داری یکی ازخانوادت پیشت باشه نمیشه. باشوهرت دعوات میشه جایی نیست بری یه ساعت
اینکه طرف بی احترامی کرده درش شکی نیست
ولی اینکه خانوادت اگر ازدواج کردی باهات قطع رابطه کنن اصلا منطقی نیست
یه وقتی باید مستقل شی و خودت برای خودت تصمیم بگیری
به نظر من آدم یک ازدواج با شکست داشته باشه بهتر از اینه که هیچوقت تجربش نکنه
فقط سعی کن از نظر مالی خودت رو تامین کنی که اگر به نتیجه نرسیدین بتونی برای خودت مستقل بشی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
