در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم جای دو رد پا بود،و جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک رد پا بود.به خدا گفتم تو سختی ها کنارم نبودی؟..گفت آن رد پایی که میبینی من هستم ، تورا در سختی ها به دوش میکشیدم..❤️مهربان خدای من❤️
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
جان مادر بعد از ۴ سال انتظار آمدی 😍خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس،بزرگترین نعمت و با شکوه ترین لحظات دانستنی.... خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم ،بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم ....بگذار آرام باشم ...ب کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی ...فاش میگویم این حس را تاکنون لمس نکرده بودم ...اینگونه عاشقی کردن را خودت ب من آموختی...احساس خودت ب تمام بنده هایت ...آری حس مادری ام را میگویم
در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم جای دو رد پا بود،و جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک رد پا بود.به خدا گفتم تو سختی ها کنارم نبودی؟..گفت آن رد پایی که میبینی من هستم ، تورا در سختی ها به دوش میکشیدم..❤️مهربان خدای من❤️
در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم جای دو رد پا بود،و جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک رد پا بود.به خدا گفتم تو سختی ها کنارم نبودی؟..گفت آن رد پایی که میبینی من هستم ، تورا در سختی ها به دوش میکشیدم..❤️مهربان خدای من❤️
جان مادر بعد از ۴ سال انتظار آمدی 😍خداوندا به کدامین ثواب مرا لایق زیباترین احساس،بزرگترین نعمت و با شکوه ترین لحظات دانستنی.... خداوندا بگذار در این احساس زیبا بمانم ،بگذار شاهد تولد دوباره خویش باشم ....بگذار آرام باشم ...ب کدامین ثواب مرا اینگونه عاشق کردی ...فاش میگویم این حس را تاکنون لمس نکرده بودم ...اینگونه عاشقی کردن را خودت ب من آموختی...احساس خودت ب تمام بنده هایت ...آری حس مادری ام را میگویم
در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم جای دو رد پا بود،و جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک رد پا بود.به خدا گفتم تو سختی ها کنارم نبودی؟..گفت آن رد پایی که میبینی من هستم ، تورا در سختی ها به دوش میکشیدم..❤️مهربان خدای من❤️
در ساحل ماسه ای با خدا قدم میزدم به پشت سرم نگاه کردم جاهایی که از خوشی ها حرف زده بودیم جای دو رد پا بود،و جاهایی که از سختی ها حرف زده بودیم جای یک رد پا بود.به خدا گفتم تو سختی ها کنارم نبودی؟..گفت آن رد پایی که میبینی من هستم ، تورا در سختی ها به دوش میکشیدم..❤️مهربان خدای من❤️