یه دختره تصادف کرده حافظه شو از دست داده ازدواج کرده بوده بعد پسرعمو دختره دختره رو میخواسته کاری میکنه پسره یعنی همین نامزد دختره فک کنه دختره دارع بهش خیانت میکنه بعد خلاصه پسره یعنی نامزد دختره انقد نامزدشو یعنی دختره رو میزنه که میره کما و حافظه شو از دست میده اما بهش میگن که تصادف کرده زندگی خوبیم نداشته و با همسایه شون فرار میکنه و دست نامزدش میوفته نامزدشم واسه انتقام به بدترین شکل های ممکن شکنجه ش میده خیلی صحنه هاش افتضاحه قلبت مچاله میشه آخرش معلوم میشه که گناهکار پسرعمو دختره بوده و خود دختره بی تقصیر بوده دیگه ازدواج میکنن