2737
2734
عنوان

رفتار تو مهمونی های که رفتید پشم ریزونش رو بگید

| مشاهده متن کامل بحث + 6447 بازدید | 128 پست
خوب کردی 😁 این جور آدما باید حساب دستشون بیاد تا به اندازه غذا درست کنن وقتی مهمون دعوت میکنن

ی جوری نگام میکرد انگار داشتم خونشو میخوردم

   To mera jan v jehani😍Az kurdm❤️ Tiker residen be arezom😍

میخاستیم بریم مشهد شب زیارت صب رفتیم خونه دایی مادربزرگم رفتبم باغشون حالا اونجا ی خونه کوچیک ی پتو پهن کرده رو زمین بدون کولر وسط تابستون همه از گرما...از صب تا هفت هشت اونجا نگهمون داشتن بدش راه افتادن بریم خونشون شامم سوسیس تخم مرغ 😁😁😁

دیگ تنها پذیرای بد از من این بود البته مال خیلی سال پیشه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

ما یه عروسی رفتیم ، خانواده عروس راضی نبودن . همه ی خواهرای عروس با مادرشون لباس مشکی پوشیده بودن انگار مجلس ختم بود

خیلی چیز ها تغییر می کنند و می گذرنداما طعنه زدن همیشه در یاد می ماند

رفته بودیم خونه ی دوست بابام دخترش 13 سالش بود منم 15 بعد دخترش نامزد کرده بود بعد این هی میزد تو سرمن که آره دختر نباید زیاد تو خونه باباش بمونه باید بره زود شوهر کنه خداروشکر من نامزد کردم اینقدر تیپ های باکلاس میزدم و با کلاس رفتار میکردم عاشقم شد 

اونوقت پسره رو من رد کردم مامانش گفت بهش بگین بیاد خاستگاری دختر من 

به خواهر کوچولوش جلو ما میگفت تو گوشش اینا بی فرهنگن پیششون چیزی نگو

اونوقت من لباسای قدیمیمو بهش میدادم 😏

Stay Way From this Acc.
2740

یه بار یکی از دوستای بابام اومدن خونمون عید ساعت ۹ شب بعد رفتن چند روز بعد ما خواستیم بریم زنگ زدیم گفتن بیاین تقریبا ساعت ۹ بود هر چقد در رو زدیم باز نکردن داشتیم برمیگشتیم که مرده اومد دم در گفت ببخشید ما خوابیدیم 😒

از اینا دیدم بغضم میگیره وقتی کنارشون غذا میخورم😐

خیلی چندش آورن این آدما بخدا

بعد جالبه ی بار سرزده سر ظهر پاشد اومد خونه ما 

مامانمم برای خودمون خورش بادمجون درست کرده بود حالا ی عالمه هم گوشت داخلش ریخته بودا

بعد رفته بود پشت سر گفته بود رفتم خونه فلانی بادمجون گذاشته جلوم دیگه خونشون نمیرم😂😂😂

جاری من هروقت مهمون دعوت میکنه وقتی مهمونا بیاد تازه شروع میکنه هول هولکی غذا درست کردن.میگه شاید نیومدن الکی غذا درست نکنم. تهشم غذای نیم پخته میزاره جلوی مهمون 

اگر دهر بر کسی وفادار بود علی (ع) سزاوار بود
یه بار یکی از دوستای بابام اومدن خونمون عید ساعت ۹ شب بعد رفتن چند روز بعد ما خواستیم بریم زنگ زدیم ...

😂😂😂فازشون چیه خدایی

تو حق نداری ب چیز های منفی فکر کنی ...تو از جنس خدایی   و خدا سرشار از انرژی مثبته                                          لبخند بزن دوستم :)            

مهمونی نه ولی مسافرت چرا

یکی از دوستای پدرم بچگیم باهاشون رفتیم مسافرت و هنوزم مادرم با حرص یاد میکنه از اون سفر😅

قراربود همه چی دنگی باشه ولی ایشون نمیذاشته پدرم یه غذای گرم بگیره که دنگش زیاد نشه و کل مسافرت با نون پنیر و هندونه خربزه و خیارگوجه گذروندیم


لطفا یه صلوات برای سلامتی پدرومادرم میفرستین❤🌹روزای خوب منتظرتن،برای رسیدن بهشون تلاش کن/ شهروند سابق جزیره نامکاندا | 
جاری من هروقت مهمون دعوت میکنه وقتی مهمونا بیاد تازه شروع میکنه هول هولکی غذا درست کردن.میگه شاید نی ...

چقدر با برنامه پیش میره🥴

لا تَخَف و لا تَحزَن انّا مُنَجَّوکَ :نترس و غمگین نباش ما تو را نجات خواهیم داد❤️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز