2737
2734
عنوان

داداشم با نامزدش بهم زد

| مشاهده متن کامل بحث + 2618 بازدید | 62 پست
اینام بیشتر پیش نرفتن. نامزدیو طولانی کردن که مشکلات حل بشه و مطمئن عقد کنن ولی حل نشد. خیلی دردونه ...

من درکت میکنم عزیزم چون خودم همین مشکل رو دارم از غصه برادرم ورم معده و استرس گرفتم وسایلاتونو ندادن؟

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

هر چی میاد سر دردونه ها میاد…خوش به حالتون که به قدری خوب تربیت شده که بتونه عاقلانه تصمیم بگیره…و خوش حالم که کسی طوری تربیت شده که بهترین تصمیم رو بگیره بدون اینکه فکر کنه بقیه چی می گن

اینام بیشتر پیش نرفتن. نامزدیو طولانی کردن که مشکلات حل بشه و مطمئن عقد کنن ولی حل نشد. خیلی دردونه ...

نگران نباشید ،این تجربه ها واسع همه خوبه ،همه توی خانواده چیز یاد می گیرند 

داداشت چند سالش

2731
ما ام بعد از سه سال نامزدیمون بهم خورد تو این سه سال هیچکدوم از زحمتایی که شما و خانواده تون کشیدین ...

یروزی پشیمون میشه

عمر فکر همه چی صرف پارتنر میشه تو این مسائل 

مگه میشه ککش نگزه؟ 

داداش منم شهره بود به خونسردی تو فامیل. ولی الان کاملا ناخوشیش معلومه. 

هر چی میاد سر دردونه ها میاد…خوش به حالتون که به قدری خوب تربیت شده که بتونه عاقلانه تصمیم بگیره…و خ ...

منم خوشحالم که با عفلش تصمیم گرفت هرچند دل بسته بود. یکسال زمان کمی نیست. ولی مان دلبسته بودیم. سخته پذیرش اینکه تموم شده

من درکت میکنم عزیزم چون خودم همین مشکل رو دارم از غصه برادرم ورم معده و استرس گرفتم وسایلاتونو ندادن ...


امشب تموم شد:( گفتن یک روز جلسه میذارن که هدابا رو پس بدن

خیلی بده... این پسر ناب بود احساساتش. دیگه هیچ وقت مثل قبل نمیشه

2738
اخه باید زمان بدی و جدایی زمان داره ن روز عروسی یا حنابندون یا عقد سخته واقعا

اره کارت ها رو پخش کرده بودن تالار و غذا و همه کاراشون کرده بود پدر پسر کارش ب بیمارستان کشید از شوک

رفتی و جا مونده عطرت تو این خونه            نیستی و بعد از تو از من چی میمونه
سر چی حالا؟  تو این گرونی ها واقعا هم زور داره ای کاش خانواده ها قبل عقد یک سال باهم رفت و امد ...

قبل عقد بودن اینام. و یکسال شد تایم آشناییشون...ولی بهم خوردنش واقعا دردناکه

یروزی پشیمون میشه عمر فکر همه چی صرف پارتنر میشه تو این مسائل  مگه میشه ککش نگزه؟  دادا ...

آخه برعکس اون من خیلی تلاش کردم

هیچ مناسبتی برام هیچ هدیه ای نخرید، همیشه سر افکنده شدم پیش خانوادم، حتی رستوران رفتن رو از من دریغ کرد، برعکس من کمکش کردم زمینشو بفروشه، ماشینشو بفروشه، که یه آپارتمان نقلی بخریم و اجاره ندیم تو این زمونه

من ماشینمو هدیه دادم بهش که خیالش راحت باشه

ولی اون الان که منو از دست داده هر روز استوری از دلخوشیاش میذاره گویی که من مانع دلخوشیاش بودم...

اینایی ک گفتی رو سرکوفتش نزن  پایان تلخ بهتر از تلخیه بی پایانه قسمت نبودن باز بهتره خیلی دیر ...

نه سرکوفتی نیست. بهترین کار همین بود چاره ای نبود. امیدوارم هر دو خوشبخت بشن

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز