2737
2734

خب داستان از اونجايى شروع ميشه كه من عاشق پسر عموم شدم كه ٤سال از خودم بزرگتره ولى خب متاسفانه پسرعموم از من متنفر بود يعنى كلا ما از بچگى باهم كل كل داشتيم و متنفر بوديم از همديگه نميدونم چهار سال پيش چى شد كه من فقط بايه اتفاق عاشق كسى شدم كه ازش خيلى بدم ميومد خلاصه من خيلى به پسرعموم توجه ميكردم اهميت ميدادم يعنى هرجا كه اون ميرفت كنم ميرفتم اونو كه ميديدم خيلى ادا در مياوردم اصلا پيشش خود واقعيم نبودم  هميشه من بهش پيام ميدادم تو تلگرام و حرفاى چرت پرت ميزديم و اخر سر لجشو در مياوردم و منو بلاك ميكرد خلاصه پسر عموم هر وقت منو ميديد منو مسخره ميكرد و اذيتم ميكرد ولى خب من باز همچنان عاشقش بودم خلاصه يه روز كه منو مسخره كرد من ديگه از اون روز تصميم گرفتم ديگه بهش بى محلى كنم و بى اهميت باشم خيلى عادى مقابلش برخورد كنم و اصلا بهش رو ندم  عيد شد اونا اومدن وقتى ديدمش اصلا بهش محل نزاشتم و بى تفاوت فقط يه سلام اروم كردم و اومدم اينور پنج روز كنار هم بوديم اصلا تو اين پنج روز نه دور و ورش رفتم نه بهش رو دادم خيلى دختر سنگينى شده بودم چون قبلا پيشش خيلى سبك بازى در مياوردم خلاصه يه روز زنعموهام دور هم نشسته بوديم در مورد ازدواج جوونا صحبت ميكرديم كه مامان پسرعموم برگشت با خنده گفت تو عروس خودمى نميدونم ديگه به شوخى گفت يا جدى بود حرفش. بعد اين پسر عموم اينا اومدن خونمون منم باز بهش اصلا محل ندادم و بى تفاوت بودم بعد اينكه رفتن خونشون بعد دوروز ديدم تو اينستا منو فالو كرد. خيلى تعجب كردم كسى كه من اونو قبلا فالو ميكردم و بهم بك نميداد و فالوم نميكرد. يا مثلا چهار تا استورى ميزاشتم قبلا فقط يكيشو نگاه ميكرد و فقط من استورى هاى اونو ريپلى ميزدم و در مقابل ٢٠ خط حرف من فقط يه جمله جواب ميداد حالا خودش تو اينستا منو فالو كرد و منم بهش بك دادم و اونو فالو كردم همون دقيقه كه فالوم كرد من قبلش استورى گذاشته بودم اومد استوريمو ريپلى زد من خيلى شك شدم تعجب كردم اصلا سابقه نداشت خلاصه خودمو كنترل كردم و تو يه كلمه فقط جوابشو ميدادم و سنگين باهاش حرف ميزدم الانم بعضى از استورى هامو ريپلى ميزنه حتى يبار باهم حرف زدنى برگشت گفت قبلا به خونت تشنه بودم اما الان ديگه نيستم  جالب اينجاس اكثر فاميلا ميگن كه شما اخر سر مال همين منم الكى ميگم خدا نكنه و من ازش متنفرم اون از من متنفر و فلان.   حالا ميخواستم بپرسم بنظرتون امكان داره نظرش به مرور زمان در مورد من عوض بشه يا عاشق من بشه ؟؟ چيكار كنم جذبم بشه ؟ تو دور و اطرافتون كسى رو داشتين اينجورى باشن بعد ازدواج كنن؟

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

خودمو پسر عموم ک الان نانزدمه 

البته به شدت شما نبودیم پسرعموم از اول دوستم داشت همش مواظبم بود ب لباس به برخورد به همچیم گیر میداد منم کلی باهاش جربحث ک ب تو ربطی نداره برو واس خاهر و زنداداشت غیرتی شو به من گیر نده بهت گیر میدمااا 😂😂

چه روزایی بود 

زندگی فرصت لمس لحظه هاست ...
اببخشيدا چون پسرى و بيشتر هم جنس خودتو ميشناسى ميگم برداشت تو از اين كار و اخلاقش چيه ؟. بعد چه جورى ...

با همین فرمون برو جلو 

خدایا شکرت بابت همه چی    برا سلامتی نی نی م دعا کن 🤰🏼  
2738
اببخشيدا چون پسرى و بيشتر هم جنس خودتو ميشناسى ميگم برداشت تو از اين كار و اخلاقش چيه ؟. بعد چه جورى ...

حرفاتو با خنده نزن فقط واسه خودش و جلو خودش شاد و شیطون باشه بقیه جاها سنگییییین 

#اللهم صل علی محمد و آل محمد
اببخشيدا چون پسرى و بيشتر هم جنس خودتو ميشناسى ميگم برداشت تو از اين كار و اخلاقش چيه ؟. بعد چه جورى ...

فقط یهچیزی دیگه هر کی گفت شما مال همید به شدت مخالفت نکن ک سوء تفاهم نشه یه وقت فک نکنه واقعا دوسش نداری 

خدایا شکرت بابت همه چی    برا سلامتی نی نی م دعا کن 🤰🏼  
حرفاتو با خنده نزن فقط واسه خودش و جلو خودش شاد و شیطون باشه بقیه جاها سنگییییین 

بعد من درسته با كسى رل نيستم و هيچ عشقى ندارم ولى بعضى وقتا از بعضى از اهنگاى عاشقانه كه خوشم مياد استورى ميزارم كه خب كسى ندونه فكر ميكنه رل دارم و فلان بنظرت استورى هاى عاشقانه بزارم  يا نه ؟ چون اونم استورى هامو ميبينه 

من شک ندارم اونم عاشق شما شده، چند بار هم توی این تاپیک‌ها گفتم کسانی که بیشتر از همدیگه بدشون میاد بیشتر عاشق همدیگه هستن ، اینو همیشه میگم شما هم بدونید پسرا بیشتر دختر‌هایی رو دوست دارن که سخت اونا رو به دست بیارن

پسر‌هستم😐نه‌ درخواست‌ دوستی‌ میدم⛔نه درخواست دوستی قبول میکنم⛔
فقط یهچیزی دیگه هر کی گفت شما مال همید به شدت مخالفت نکن ک سوء تفاهم نشه یه وقت فک نکنه واقعا دوسش ن ...

عزيزم جلو اون نگفتن. جلويه خودم فقط گفتن كه اون نبود پيشم حتى يبار اونيكى زنعموم كل كل مارو ديد يه خنده ريزى كرد گفت از چيزى كه بترسى هميشه سرت مياد با يكى از فاميلاى ديگه مارو ديد گفت عشقاى بزرگ از تنفر شروع ميشه 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز