با شوهرم از یکشنس قهریم ، اونم بخاطر روز زن که میشه عزا میگیره چون قراره برای مادرم و مادرش روز مادر ببریم ،، شب رفتیم روز مادرو بزذیم (با خودم گفتم حالا فردا یه کیک درست میکنم میبرم برای مادرشوهر )، این عاقا از خونه مامانم اینا زود پاشد رف ،، بعد که اومد دنبال من گف رفتم خونه مامانم براش کادو و شکلات بردم ،، واییی چقد حرص خوردم که چرا تنها رفته منو ادم بَده کرده، خلاصه بحث کردیم و قهر شدیم،، البته قهر من فقط یه دلیل نداش کلا از دستش ناراحت بودم ،،
حالا امشب ک از سرکار ۹ و نیم اومده خونه غذا خورده رفته خونه دوستش با دوستاش باهمن از تماسی ک گرفتن فهمیدم .. رفیق زیاد داره ها اما رفیق باز نیس شغلشم ازاد،،
داشتم میگفتم از خونه دوستش الان اومد خونه داره کالاف بازس میکنه،، خییییلی دارم حرص میخورم از دسش که دیر اومد میدونه من تنها نمیتونم بخابم ولی الان اوند☹.. چیکار کنم اروم شم قلبم از عصبانیت داره درمیاد