روز زن دوست پسرم گفت دلم برات تنگ شده میتونی بیای بیرون یه نیم ساعت ببینمت بعد باشگاه، بعد برم خونه؟ منم گفتم باشه و رفتم بیرون اونم از اون ور اومد دنبالم تا تشستم تو ماشین دیدم برام گل خریده و یه دونات از دونات فروشی مورد علاقم. خیلی خوشحال شدم و ازش تشکر کردم و اینا بعد همین جور که تو ماشین داشتیم دور میزدیم بین حرفاش گفت که واسه مامانمم گل خریدم