بدبختتر منم ۲۲ سالمه ۱۴ سالگی شوهرم دادن ب ی کسی ک اختلالات روحی جنسی داشت ۲۱ سالگی طلاق گرفتم با کلی بدبختی و تهشم کلی انگ چسبوندن بهم ک بچه دار نمیشد با پسر چت میکرد طلاقش دادیم..بعد طلاقم عاشق پسری شدم و وارد رابطه شدم باهاش خودمو ب هری دری زدم براش..رفتن ازم بد گفتن بهش دل زده شده ازم میگه من میدونسم این داستانا هست هیچوقت عاشقت نمیشدم ازت بدم میاد..قلبمو شکوند با حرفاش..حرفای مردمو قبول داره حرفا منو نع😔😔حالم خیلی بده خیلییی زیاد..مامانم همش نارحتی میکنه مبگه زندگی تو چرا اینجوریه چرا انقدر بدبختی..بخدا نمدونم چیکار کنم دیگه..خدا نمیبینه منو اصلا