سلام داستان ازون جایی شروع شد که ما شهرستان بودیم وشوهرم از تهران که خونمون بودو جهاز تکمیل چیده شده بود. اومد دیدنم و برادر بزرگشو با خودش اورد که درباره عروسی. با پدرم صحبت کنن. خلاصه صحبتاشونو کردن و قرار شد عروسی رو شهرستان بگیریم و رفتیم و تالار نوبت گرفتیم و زیبا ترین تالاری بود که دیده بودم نو ساز بودو 11 میلیارد صاحب مجتمع هزینه کرده بود براش.