والا تا پنج شیش سال پیش که همین گل و شیرینی بود! جدیدا خبر ندارم!! آخه الان حدوداً پنج شیش سالی هست خواستگاری نرفتم!☺️
اون روزا اینقدر منو خواستگاری بردن که فک کنم خواستگاری نصف دخترای ایرانو رفتیم! یعنی هر روز ننهی ما میگفت یه دخترو شهین خانوم معرفی کرده! فرداش میگفت اینو مهین خانوم معرفی کرده! ☺️ دو روز بعد میگفت : وای نمیدونی قمرتاج چه دختری معرفی کرده!
پس فرداش یهو میگفت عه تو هنوز حاضر نشدی؟!
من با قیافه اینجوری 😳😲 میگفتم : خبریه؟!
مامانم میگفت : آره دیگه کبری خانوم بالاخره تصمیم کبری گرفت و دختر شاه پریونو معرفی کرد بهمون!
آقا ما میرفتیم و یهو نمیدونم چرا از نگاه من دختر شاه پریون تبدیل شده بود به دختر کلفت اجنه! (البته شوخیه!☺️ هرکسی قشنگی خودشو داره اما به دل من نبود)
یه جوری شده بود که گلفروشه هم زده بود تو کار معرفی کیس ازدواج برا من! آخه یه دسته گل و سبد گلهایی به ریش من میبست که با پولشون میتونستم دو بار زن بگیرم!☺️
خلاصه از خونهی شاه پریون اومدیم بیرون و گفتم نه ! که مامانم گفت تو چه مرگته بچه؟! اونی که تو میخوایو کارخونه هنوز نساخته!😂 من دیگه کاری ندارم!
خودت بگرد یکیو پیدا کن !
منم الان پنج ساله دارم میگردم مث فرفره! یه وقتایی میگن گردباد اومد اون اثر سرعت گردش منه!☺️ اینقدر که جدی نوشته بودم گفتم دو خطم طنز بنویسم!☺️🙏