روز مادر مادرشوهرم همه رو دعوت کرده بود
من زودتر از شوهرم رفتم
برای پسرم دوتا بالشت و یه پتو مسافرتی از تو جا رختخوابی برداشتم که بزارمش رو اون بهش غذا بدم
کمی که غذا دادم دیگه نخورد
خواهرشوهرم اومد بهم گفت اینو از اینجا بردار من دوست دارم خونه مرتب باشه منم گفتم میخوام دوباره به پسرم غذا بدم
نیم ساعت بعدش تو آشپزخونه بود
پرررروعه
خب
خب
خب مهمون داشتن دوست داشته مرتب باشه همه جا
من گوشت کوب برقی پسرمو همه جا میبرم که غذاشو له کنم بدم بخوره گفت بیا اینو از رو کابینت بردار بزار اونور اینجا خراب میشه
گفتم باشه گذاشتم اونور
یعنی خودش نمیتونست بزاره اونور حتما باید منو صدا می‌کرد
موقع شام هم
مجرده؟
از ی گوش بگیر از ی گوش در کن زیاد ناراحت نشو و نازک نارنجی نباش
خدایش کار زنداداش منو انجام دادی😬خودش گند میزنه همیشه ب خونه ماها
ولی تو خونش مثل پلیس وایمیسته بالا سرت ی کم روفرشی کج نشه
من یه کم بی حال و سرما خورده بودم تو ظرف شستن کمک نکردم جاریام ظرف شستن
یه کم که از ظرف شستنشون گذشت صدام کرد گفت برو به جاریت بگو بیا بشین‌تو به جاش وایسا
منم گفتم من نمیتونم مریضم
گفت پس بگو بیا بشین من میام به جای تو میشورم
منم رفتم به جاریم هر چی گفتم بیا بشین نیومد گفت زیاد نیست میشورم
بنظرمن شما رعایت نکردی یکی از جریان منم شلختگی
ولش‌کن‌اهمیت‌نده‌کارتوبکن
