یکیش پسرعمومه ، عموم و زنعموم دختر ندارن ینی همشون یه جوری خاص منو میخوان ، اگه بگم اندازه پسرشون عاشقم هستن دروغ نگفتم، خیییییلی بهم محبت دارن و خیلی هم هوامو دارن اصصصصلا یه چیزی میگم یه چی میشنوید،ذاتا همشون آدم با محبتی هستن همجنین پسرعموم، تفاوت سن مناسب ، ۴ نفرن کلا
یه خواستگار دیگم که خودم هم شخصیتش رو دوسش دارم واقعا بیشتر از پسرعموم ، اما تفاوت سن نزدیک ۱۰ سال، خانواده پرجمعیتش، اینکه دیگه وونقدر عروس دارن که به عروسیشون اهمیت نمیدن و دقیقا نقطه مقابل خانواده عموم، ولی این قیافش خییییلی به دلم میشینه نسبت به پسرعموم ، همجنین شخصیتش ولی یکم آروم هست نسبت به پسرعموم، پسرعموم از اون آدمایی هس که اهل رمانتیک و اینا هس ، ولی این زیاد ن، پسرعموم زیاد شور و هیجان داره،ولی این منطقی تر و پخته تر هس. کار پسرعموم پولدارتر از اینه.
هر دو مهربونن شاید پسرعموم بیشتر چون با محبت تتتتره و احساسی تر
اینم بگم این آقا(پسرعموم نننن ها...پسرعموم تازگیا ابراز احساسات کرده) شرایط یه جوری بود ک به درخواست من ۳ سال تمام به پام وایساد با اینکه میدونست سنش بالاتر میره و انتخابش سختر میشه با اینکه مزدونست شاید آخرش من نباشم ولی نمونه یه عاشق واقعی هس که شاید مثل پسرعموم زیاد بروز نده ولی عاشقه شاید فقط عاشقی بلد نیس
از مقایسه کردن دیگه در عذابم
نمیدونم چیکار کنم اصلا
خاله هام و... میگن عیل داشته باش جایی برو و جایی رو انتخاب کن ک تاج سرت کنن اونجا تو رو ، و جایی برو ک رابطه با فامیل هات قطع نشه
نمیدونم چ کنم
واقعا اینقدر ارزش داره خانواده پسره ؟؟؟ ک بهم زیاد اهمیت بدن و...
قطعا همه دوست دارن مورد توجه و محبت باشن اما الان نمیدونم چیکار کنم
مشاور هم رفتم اثر نداش