دارم میترکم بچه ها
استاتر تروخدا ببخشید اما نمیخوام تاپیک بزنم بمونه دارم میترکم.
جهاز بابام برام یخچال خریده تو جشنواره خریدیم یک تومن و بعد نصب بهمون پس میدادن بخاطر اون یک تومن پارو دل من گذاشت با اینکه دیروز کلی گریه کردم به دلم نیست نکنید امروز وقتی نبودم نمایندگی اوردن جهازمو زدن برق بستن گذاشتن جاش بچه ها ی فکر نکردم الام زدن سالم اگه تا موقع عروسی یچیش بشه یا تو حمل اسیب ببینه دیگه یخچالم حیف شده نمایندگی پس نمیگیره بخاطر ی تومن دل منو شکستن اولین خرید عقدمم بود الان باهاشون قهرم ی کلام حرف نزدم کاغذ نمایندگی مونده رو اپن تروخدا شما بودید چیکار میکردید
مام عقدیم رفتیم رستوران کبابو مخلفتاتش همه
سفازش داد بعد گفت مهمون توم
انقد بدم اومدددد
من اصلا هرگز تو دوران عقد تعارف نکردم که حالا بخواهد بگذاره من حساب کنم،هرچند زیاده خواه نبودم خیلی خرج نمیتراشیدم ولی واقعا هیچ وقت نگفتم،شاید اون زمان خیال میکردم بهش برمیخوره ولی الان بعد ۱۴ سال زندگی مشترک میگم قطعا اگر تعارف میکردم اجازه می‌داد و از اون به بعد هم وظیفه من میشد
چه اشکالی داره مثلا اسمش روشه زندگی مشترک ، اینجوری بخوای برای هر چی چرتکه بندازی و حساب دو دو تا چهار تا کنی اول خودت و بعد ارامش زندگیت بهم میریزه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
