امروز از خواب بیدار شد من میخاوستم چای درست کنم
اینو بگم (ما تو یه اتاق زندگی میکنیم اتاقی ک ایمنی نداره کلید پریز ها خراب و یبار اتیش گرفتن، دیگه میترسم حتی گوشیم بزنم ب شارژ()))
میخواست چای درست کنم ترسیدم چای ساز بزنم ب برق چون ایمنی نداره جرقه میزننن خلاصه با چای ساز درست نکردم ـکتری گداشتم رو پیکنیک خیلی طول کشید تا جوش بشع ـ
تا من چیزی اماده کردم بدم همسرم بخوره جوش شد
یکدفه شوهرم گفت توالن داری چای درست میکنی 😠😠😠😠😠😡😡😡😡با لحن بد ــمن داد زدم مگ نمیبینی کلید پریز ها خرابن ها مگ نمیبنی اومد کتری پرت کرد طرفم 😓😓😓 دستم سوخت اب داع ریخت رو قالی
لباسام جم کردم رفتم خونه دوستم 😓😓 اصلا اخلاق نداره شوهرم اصلا کاش بر نمیگشتم ب این زندگی کاش
ـکاش خونه بابا مونده بودم 😢😢