بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید
من خیلی ساله ازدواج کردم ولی تو خانواده خیلی محدود بودم و تو این محدودیت از لجم خیلی خط قرمزارو رد کردم ولی میخوام بگم بعضی محدودیت ها خوبن بعضیا واقعا بی خود هستن . هر کاری میکنید عاقلانه بهش فکر کنید نه احساسی
یعنی منم مث شماها هرچی سنم بیشتر بشه محدودیتام کم نمیشع؟واقعا؟
چرا الان گریم گرفته (= شماام مث من حس بی پناهی میکنید؟حس اینکه از بقیه کمترید؟حس اینکه انگار یکیتون مرده...این افسردگیه؟ اینکه تو فامیل هم سن و سال هات ازاد باشن ولی تو نه .... اینکه تا میگن ی جا بریم استرس بگیرید و بغض کنید و حتی توان مطرح کردنشو با خونواد نداشته باشید بترسید از نه شنیدن
طُ آن شعری که من جایی نمی خوانم (= میشه برام ی صلوات بفرستید!¿°•♡•° حال دلم این روزا خوب نیست
داستان خیلی غم انگیزیه که دخترا تو این جامعه محدودن که فقط خانواده به فکر حرف مردمن و آبروی خودشون و زندگی خودشون و فکر میکنن بچشون عروسکشونو که صاحبش باشن و هر تصمیمی که خواستن براش بگیرن و زندگیشو نابود کنن فقط امیدوارم نسل های بعدی پدر و مادرا اینطور نباشن یا اگه اینطورن هیچوقت صاحب بچع نشن که یه انسانی که ساده ترین حقش حق زندگی کردنه رو رواز زندگی کردن منع کنن