هیچکی از شانس به دوماد همسایمون نمیرسه من که مخم سوت کشید بیایین تا بگمممم🙄🙄🙄🙄
ماشاالله به شانسش..حالا تا بگم میگن به تو چه به ما چه منم میدونم ممنون بابت اطلاع رسانی منتهی برام جالب بود گفتم شاید برای شما هم جالب باشه و چرا دروغ قبطه خوردم بهش و یکم حسودیم شد ینی هرر کی باشه حسودیش میشه😅😅 ..من به شانس اعتقاد نداشتم تا وقتی اینو دیدم و هیییچ جوره تو کتم نمیره ..ینی تا وقتی با گوشای خودم نشنیدم و ندیده بودم میگفتم دروغه
دختر همسایمون یه دختر باشخصیت و باادب در وهله اول و مومن و خانمه ولی خب راستش اصلا خوشگل نیست..سبزه و چاق و قد کوتاس ...نصف صورتش فلجه بنده خدا و روماتیسم داره...یه خانواده متوسط رو به پایین که خودم خونشون رفتم ..قالی نداشتن روفرشی انداخته بودن مبل هم نداشتن و ظرفا همه ملامین...پدر این دختر جانبازه البته هیچ مشکل حرکتی نداره و کاملا نرماله...این خانم با سهمیه پزشکی آزاد قبول شد تو شهرمون رتبه اش هم چهار هزار بود من خودم پنج هزار بودم که پرستاری قبول شدم و زمانی که کنکور دادم زیر هزار پزشکی نمیوورد..حالا از شوهر این خانم بگم یه آقای سفید خوشتیپ و پزشک...پدر مادر پسر هم پزشک ...موهای قهوه ای حالت دار مومن و باشخصیت و در اختیار خانواده خانمش!و جالب تر اینجاس که ماشین خارجی داره بارها دیدم جلوی خونشون ..کل جهیزیه رو آقا پسر گرفته چون عروس خانم رسم نداشتن طبق گفته مادرعروس...آقا پسر پوولدااار از اینایی که تو خونشون خدمتکار دارن و بخاطر پاکی و نجابت این خانم باهاشون ازدواج کرده ...تا پریود میشه خانمش میره سریع دارو میگیره و نسخه مینویسه چون مث اینکه خانمش وقتی پریود میشه بخاطر رماتیسم خیلی اذیت میشه اینارو مادر عروس گفته...خیلیی از دامادش تعریف میکنه من یه وقتایی به مادرم میگفتم خدا میدونه ولی بعضی زیادی بزرگش هم میکنن تا اینکه دیروز دیدمشون از نزدیک😐😐😐البته بارها دیده بودمشون و داماده خیلییی هوای خانواده خانمشه داره ولی دیروز...
