مرسی عزیزم از جوابت زخم پام برای کار زیبایی بود که از پام چربی گرفتم برای زیر چشمم زدن و نمی‌خواستم بدونه چون مخالفه کارای زیباییه اره خودم حس میکنم چون دوستم نداره اینجوریه یک بارم بهم در کمال آرامش گفت چون باهات دوست بودم چند سال به پام بودی دلم سوخت گرفتمت و اشتباه کردم یکبارم دو سال پیش خواست طلاقم بده همه خانوادشو جمع کرد و خانوادگی حمله کردن به منو خاموادم ابرو ریزی حسابی بعده سه ماه که خونه بابام بودم پشیمون شد گفت طلاق نمی‌دم فقط یادمه خانوادش با آتیش به پا کردنشون میگفتن نه حرف طلاق نزنید نمی‌دونم شاید اونا گفتن طلاقش نده بدبخت میشه دختره حتی برا اینکه محک بزنمش الکی تازگی گفتم مهرمو می‌بخشم طلاق بدی بازم افاقه نکرد رابطمون در حد سه چهار ماه یکبار یا کمتره کمترینش یک ماه ببشترینش پنج ماه بوده قهرامون زیاد و طولانی اما آشتی هم هستیم رابطه نداریم الان مثلا همین دیروز ازش کتک خوردم سره کوچکترین و هر چیزی همش کتک همش تهدید میگم چرا طلاق نمیدی میگه چون می‌خوام زجرت بدم نمی‌فهمم واقعا چرا عمر خودشم داره تباه می‌کنه منم دیگه تازگی تصمیم گرفتم ندارم همون سالی چند بارم رابطه باشه و پسش بزنم قبول دارم دیگه پذیرفتم که کلفتم که غلام حلقه بگوشم که نذاره حتی اونقدر که می‌خوام مادرمو ببینم همه رو پذیرفتم ولی دیگه اختیار جسمم با خودمه تنها کاری هم که در مقابل این‌همه ظلم از من برمیاد همینه پنج سال تمام با این‌همه هر وقت گفت رابطه نه نگفتم ولی من بعد تمومه
تاپیک سال ۹۲ هست معلوم نیست شوهرای این خانما بهتر شدن یا نه . اما این مسئله گریبانگیر خیلی هاست نمونه ش خودم. که یکساله ازدواج کردم و شوهرم فوق العاده بی میله. انگار نیاز جنسی نداره کلا . خودشم منو انتخاب کرده واسه ازدواج و میگه دوستت دارم. اما دریغ از بغل و بوسه و ابراز محبت. ازش دلسرد شدم و اگر شرایطش رو داشتم قطعا ازش جدا میشدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
