مادرشوهرم خیلی بین من وجاریم فرق میزاره....
درسته به وقتش هربلایی داشتن سرجاریم اوردن ولی.....الان مثلا من دستم شکسته نه خودش نه دختراش زنگ نزدن یه حالی بگیرن درحالکی عموشون مرده بود وجنازش زمین مونده بودشوهرمن سروسامون داد مراسم هاش خونمون بود کلا خدمت ننوندنکرده باشم...ولی جاریم یه سرما میخوره همش زنگ میزنن میرن میپرسن....چیکار کنم خیلی توقع دارم.....
والا روز اول وسوم عموشون چای گردوندم براشون اینم لیاقتشونه ...خونمم دراختیارشون بود