الان دارم اینو مینویسم دارم گریه میکنم.
واقعا آرزوی زیادیه بخوام شغل داشته باشم؟
اون زنی که با دروغ باعث شد اخراج بشم شده مدیر داروخونه دوستام میگن خیلی هم احترامشو دارن.
کار گیرم نمیاد هر جا میرم نیرو نمیخوان.
از به طرف شهریه دانشگاهم که ۱۷۰۰بدهکارم .
اگه شهریه ندم نمیزارن امتحان بدم.
از یه طرف از داداشم پول قرض کردم خرج کردم اونم تصادف کرده پول لازمه نمیگه پول بده ولی خیلی سختمه.
نمیدونم شاید انقدر دعا میکنم کار گیرم بیاد خدا صدامو نمیشنوه .
از حقوق شوهرم هیچی اضاف نمیاریم هممممش وام گرفتیم برا رهن خونه حالا حالا ها هم تموم نمیشن.
میشه دعا کنید یه شغل تو داروخونه گیرم بیاد.
میشه دعا کنید تاپیک بعدیم خداروشکر شاغل شدم باشه.
چه قدر دلم گرفته.