شوهرمو دوماه پیش با یه خانوم تو خونه دیدم...
به ظاهر بخشیدمش ولی دلم باهاش نیست دیگه دوست ندارم بغلش کنم یا باهاش رابطه داشته باشم همش توی رابطه قیافه اون زنه میاد جلو چشمم...حس میکنم خیلی ازش دور شدم..با اینکه یعنی خیلی پشیمون و هی میگه دوستت دارم ولی اصلا برام فایده نداره...نمیتونمم با کسی حرف بزنم..چیکار کنم؟فقط اومدم مطرح کنم باهاتون شاید اروم شم...یعنی اگر کارم نبود داغون شده بودم...یه دختر ۳ ساله دارم...میتونم بگم فقط برای اون موندم..هی چی بگم..به ظاهر یعنی هیچیم نیست اما تو دلم داغونه...
واقعا لیاقت دوست داشته شدن نداره
واسه چی باید دوستش داشت
حق داری سخت سخته
والله توقع بیجا وزیادی از خودت داری
اخه چه ادمی ،دیگه از این بیشعور خوشش میاد
نهایت نامردیو کرده ،بعد توهنوز از خودت توقع داری
اینجور ادمارو نه تنها نمیشه دوست داشت،باید روشون بالاهم اورد ورسوای عالمشون کرد
ببخشید میپرسم ، در حینِ رابطه دیدیشون ؟؟
والا همینکه میتونی کنارش نفس بکشی خیلی خوبه
واقعا نمیشه همچین ادمیو دوست داش!
کجا رفتی اسی
[QUOTE=219751974]ببخشید میپرسم ، در حینِ رابطه دیدیشون من رفته بودم خونه بابام اینا بعد گفت بمون میام دنبالت من خونه بابام دخترم اذیت کردو به بابام گفتم منو ببرین خونه اومدم خونه دیدم در قفل و شوهرمم خونه.
.فک کردم تنهاست هی گفتم درو باز کن درو باز نکرد گفت برو پمپ اب بزن..منپ نرفتم درو باز کرد زنه و تودش تو حموم بودن...زنه را قایم کرده بود تو حموم...رفتم اب باز کردم دیدم اب هست و الکی گفته برو اب بزن...رفتم تو حموم به زور درو باز کردم دیدم خودش با لباس زیر اون زنه همه لباساشا پوشیده بود اما مداد چشماش ریخته بود پایین چشمش..منو گرفت که زنه فرار کنه من بیهوش شدم واقعا البته تا پایین دنبال زنه رفتم‌اونجا دیگه نفهمیدم چی شد صاحبخونمون به دادم رسید...
الهیییب عززیزم ولا خیلی سخته چه صبری خدا بهت داده که ابروشو نبردی
جنس مرد حماعت بعضیاشون تا مثل سگ گیر نیفتن کوتاه نمیان بیشتر مردا خیانت میکنن بعضی ها زنشون میدونه بعضی هام نه
ولی اگه پشیمونه اگه توبه کرده دستشو رو قران بزار که دیگه خطاشو تکرار نکنه بگو به جون مادرش به جون بچش قسمش بده
بعد قسمش دیگه کم کم باورش کن شیطون گولش زده تو هم اگه میخوای به خاطر دخترت ادامه بدی باید دوباره شوهرتم بپذیزی وگرنه زندگی برات جهنم میشه
خدا کمکت کنه اجی💖💖💖
